«ساکیشی تویودا» (Sakichi Toyoda) بنیانگذار شرکت تویوتا، سالها پیش روشی را ابداع کرد با عنوان «۵ چرا؟» روشیکه در عین سادگی، راهگشاست. از ۵ چرا برای پی بردن به روابط علت و معلولی استفاده میشود. تویودا معتقد است اگر برای رسیدن به علت مسایل، ۵ بار چرا بپرسیم، احتمالن به ریشه مساله میرسیم، هرچند متاسفانه مدتی است شاهد آن هستیم که مسایل کلان اقتصادی، درنهایت به یک چرا ختم میشود؛ بهعنوان جدیدترین نمونه هم میتوانیم به موضوع رمزارزها بپردازیم. این روزها جملاتی شنیده میشود که «خرید رمزارزها، یعنی خروج ارز»؛ اما از منظر اقتصادی این نوع جملات چه معنایی دارد؟
عناوین این مقاله:
از منظر اقتصادی، خروج ارز بهخودی خود نه بار منفی دارد و نه مثبت. نکته جالب توجه این است که اصلن ماهیت کاربردی ارز خروج آن است، وگرنه با توجهبه اینکه ریال واحد پول کشور ماست، اصلن ارز به چه کارمان میآمد؟ حتی با یک جستوجوی ساده، در ویکیپدیا برای تعریف ارز به این جمله برمیخوریم: «منظور از ارز هر وسیلهای است که بهصورت اسکناس، حواله یا چک در مبادلات خارجی جهت پرداختها استفاده میشود.» در یک کلام، درواقع هر مبادله خارجی، خروج ارز است.
اما زمانی خروج ارز نکوهیده است که با پدیده فرار سرمایه مواجه باشیم و به نظر میرسد متاسفانه این روزها بسیار شاهد یکسانپنداری این دو مفهوم هستیم. از لحاظ آکادمیک تعاریف متعددی برای فرار سرمایه ذکر شده، برای نمونه «مایکل دولی» (Michael Dooley) برای تعریف فرار سرمایه، جریانهای عادی و غیرعادی سرمایه را مطرح میکند و فرار سرمایه را آن قسمت از جریان خروج سرمایه خصوصی میداند که درآمد بهرهای برای کشور حاصل نمیکند.
بحران فرار سرمایه در کشورهای درحال توسعه
فرار سرمایه عواقب جبرانناپذیری برای کشورها دارد و البته موضوعی است که در کشورهای در حال توسعه، بسیار دیده میشود. اما نکته حایز اهمیت عواملی است که موجب فرار سرمایه میشود. در مطالعات علمی، عواملی همچون بیثباتی سیاسی، پایین بودن بازده سرمایهگذاری در کشور، مساله تحریمها، نبود شفافیت در فضای سرمایهگذاری ایران، نوسان نرخ ارز، فساد، تورم و بیثباتی سیاسی و اقتصادی از جمله دلایل فرار سرمایه حساب میشود.
اما نتیجه فرار سرمایه برای یک کشور چه خواهد بود؟ بهطور کلی فرار سرمایه با رشد اقتصادی رابطه عکس دارد. از مهمترین اثرات فرار سرمایه میتوان به افزایش نرخ ارز (بهدلیل افزایش تقاضای ارز برای خروج سرمایه از کشور)، تشدید تورم، افزایش نرخ بهره و کاهش سرمایهگذاری اشاره کرد که هرکدام از این عوامل مجدد روی فرار سرمایه و بدتر شدن اوضاع سرمایهگذاری تاثیرگذار است.
بهعلاوه، این سرمایه در کشورهای درحال توسعه میتواند باعث کاهش فقر و افزایش رشد اقتصادی شود اما خروج سرمایه لطمات جبرانناپذیری به کشور وارد میکند که میتواند کشور را سالها از مسیر توسعه بازدارد. نتیجه همه این اتفاقات، کاهش رفاه برای مردم یک کشور است که خود موجب سردرگمی و ناامیدی مردم خواهد شد.
وضعیت فرار سرمایه در ایران
اما وضعیت فرار سرمایه در ایران به چه صورت است؟ پاسخ به این سوال بهراحتی مقدور نیست زیرا با آمارهای متنوع و متعدد روبهرو هستیم. به گفته «مسعود خوانساری» رییس سابق اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، فقط در چهار سال گذشته مبلغ ۴۵ میلیارد دلار فرار سرمایه از ایران داشتیم. از سوی دیگر طبق گزارش بانک مرکزی در سال ۱۴۰۰ بیش از ۹ میلیارد دلار فرار سرمایه از ایران را شاهد بودیم، همچنین در سال ۹۹ بیش از ۶ میلیارد دلار، سال ۹۸ به میزان ۷.۶ میلیارد دلار، سال ۹۷ مبلغ ۱۶ میلیارد دلار و در سال ۹۶ حدود ۲۰ میلیارد دلار فرار سرمایه از کشور را شاهد بودیم. بهعبارت دیگر طبق گزارشهای بانک مرکزی از سال ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۰ با ۲۰۰ میلیارد دلار فرار سرمایه از کشور مواجه بودهایم. موضوع زمانی نگرانکنندهتر میشود که توجه کنیم این اعداد از گزارشهای رسمی استخراج شده و با توجهبه موضوعاتی همچون قاچاق ارز، اعداد ذکرشده صرفن بخشی از واقعیت را به نمایش میگذارد!
همین امروز هم فرار سرمایه به اشکال مختلف در حال وقوع است، از خرید سنگهای قیمتی و جواهرات، تا خرید طلا و ارز، راههایی است که امروز در کشور ما برای فرار سرمایه مورد استفاده قرار میگیرد؛ اما نکته اسفبار آنکه این روزها تلاش میشود بار فرار سرمایه با عناوینی همچون خروج ارز به گردن رمزارزها بیفتد و چه دیواری کوتاهتر از رمزارزها!
درواقع وقتی از تکنیک ۵ چرا صحبت میکنیم، اگر از اولین چرا عبور کنیم، نه در چرای پنجم، بلکه در دومین یا سومین چرا به این نتیجه میرسیم که رمزارزها تنها و تنها یک راه از دهها راه خروج سرمایه از کشور است. بنابراین مقابله با گسترش رمزارزها یا ایجاد هرگونه محدودیت برای این حوزه، مقابله با معلول است، نه علت! درواقع اگر سیاستگذار قصد مواجهه با فرار سرمایه را دارد باید به مقابلهبا عوامل فرار سرمایه همچون تورم، نوسان اقتصادی، بیثباتی سیاسی و دیگر مواردی که در بالا ذکر شد برود، نه به سراغ ابزاری که شاید برای این مقصد استفاده میشود.
مطالعات علمی، راه مقابله با فرار سرمایه را مواردی همچون در پیش گرفتنِ برنامه راهبردی بازار سرمایه در ایران، تهیه ابزاری برای پوشش خطر نوسان نرخ ارز، سیاستهای صحیح و معتبر کلان اقتصادی همراه با نرخهای بهره مناسب، فراهم آوردن محیط اقتصادی مطمین و باثبات ازطریق فضای امن سیاسی عنوان میکنند.
فرصتی برای ارزآوری و حضور رمزارز در بازار بینالمللی
اما روی دیگر سکه رمزارزها، واقعیتی است که نادیده گرفته میشود. کافی است یک روز، به محیطهای کار اشتراکی سر بزنید. با تعداد قابل توجهی از جوانانی مواجه میشوید که مشغول کار با شرکتهای بینالمللی از نقاط مختلف دنیا هستند و دستمزد خود را بهصورت رمزارز دریافت میکنند و همین موضوع موجب ورود سرمایه و ارز به کشور میشود؛ یا بسیاری از شرکتهای خصوصی که در فضای بینالمللی فعالیت میکنند، امروزه بهدلیل تحریمها، برای دریافت مطالبات خود از رمزارزها استفاده میکنند که این موضوع نیز موجب ورود سرمایه و ارز به کشور میشود. درواقع از این منظر رمزارزها ابزاری مفید برای کشوری با شرایط کشور ما، ایران است.
از سوی دیگر رمزارزها به بخشی جداییناپذیر از اقتصاد دیجیتال بدل شدهاند و همچون خونی در رگهای بسیاری از کسبوکارهای دیجیتال امروزی، در جریان هستند. هرگونه سیاست محدودسازی رمزارزها، نهتنها میتواند بسیاری از کسبوکارهای فعلی اقتصاد دیجیتال را دچار مشکل کند، بلکه بهمعنی واقعی فرصتسوزی است و ایران را با وجود سرمایههای انسانی خبره در این حوزه از زمین بازی خارج و دست ما را از تحقیق و توسعه و فناوریهای آتی در این زمینه کوتاه خواهد کرد.
فرصت بزرگ دیگر رمزارزها برای اقتصاد ایران، نزدیک شدن شرکتهای دانشبنیان و نوآور ایرانی به بازار بینالمللی است. شرکتهای نوآور ایرانی با ظرفیت قابل توجه خود تمایل شدیدی به ورود به بازار بینالمللی و توسعه کسبوکار خود دارند، حال با توجهبه وجود ابزاری همچون رمزارزها، بسیاری از مشکلات پرداخت برای کسبوکارهای بومی در بازار بینالمللی برطرف خواهد شد و بدون نیاز به درگیری با محدودیتهای تحریمها، کسبوکارهای ایرانی فرصت ورود آسانتر به بازار بینالمللی را پیدا خواهند کرد؛ فرصتیکه میتواند ارزآوری قابلتوجهی را برای ایران رقم بزند.
از سوی دیگر شرایط تورمی اقتصاد ایران و وضعیت بازارهای سرمایهگذاری، بخشی از ایرانیان را بهسوی سرمایهگذاری در رمزارزها سوق داده، پس برای بخش قابل توجهی از کاربران رمزارز جنبه پرداخت یا خروج سرمایه نداشته و تنها بازاری برای سرمایهگذاری است. سرمایهگذاریهایی که درنهایت به ریال تبدیل شده و در داخل کشور مصرف میشود.
بسیار غیرمنطقی است که رمزارزها را صرفن ابزاری برای فرار سرمایه بدانیم؛ درواقع رمزارزها، با قانونگذاری و سیاستگذاری صحیح، میتوانند برای حاکمیت نیز به نعمتی بزرگ تبدیل شوند
به همین دلیل بسیار غیرمنطقی است که رمزارزها را صرفن ابزاری برای فرار سرمایه بدانیم؛ درواقع رمزارزها، با قانونگذاری و سیاستگذاری صحیح، میتوانند برای حاکمیت نیز به نعمتی بزرگ تبدیل شوند، چراکه در مواقعی که با نوسان نرخ ارز و افزایش قیمت ارز مواجه هستیم، تقاضای ارز در کشور ما بالا میرود و بخش قابل توجهی از تقاضای غیرمعمول ارز در این مواقع صرفن با هدف حفظ ارزش پول ایجاد میشود؛ اما با وجود رمزارزهایی همچون تتر، میتوان تقاضای بخشی از کاربران را در پلتفرمهای بومی رمزارز پاسخ گفت و فشار تقاضای دلار را مدیریت کرد.
حال سیاستگذار و قانونگذار در ابتدای مسیری مهم قرار گرفتهاند، میتوانند بدون توجهبه ریشه مسایل و تنها با اکتفا به سطح موضوع، دیوار کوتاه رمزارزها را هدف گرفته و از نوسانات نرخ ارز، تا فرار سرمایه و هر مشکل مرتبط و غیرمرتبط دیگری را به گردن رمزارزها بیندازند و با ایجاد محدودیتهای غلط برای پلتفرمهای داخلی، کاربران را بهسوی رقبای خارجی یا بازار زیرزمینی و آغوش کلاهبرداران هدایت کنند، یا با سیاستگذاری و قانونگذاری دوراندیشانه و عالمانه، با توجهبه ریشه مسایل و بهجای هرگونه محدودسازی، از این فرصت قابل توجه نهایت بهره را ببرند.