تاثیر سیاست انقباضی آمریکا بر قیمت طلا، شاخص دلار و ارزهای دیجیتال – آیا تاریخ همیشه تکرار می‌شود؟

دارندگان دلار را به تهیه دلار و پس‌انداز تشویق می‌کند و افراد برای دریافت وام برای کسب‌و‌کار تمایل کمتری نشان خواهند داد. این موضوع به‌معنای کاهش تقاضا در بازار و افت سرعت گردش پول است که درنهایت به کاهش روند افزایش قیمت‌ها و افزایش تقاضا برای دلار و کنترل تورم منجر می‌شود.

باج‌‌گیری به‌سبک نیویورکی‌ها

باج‌‌گیری به‌سبک نیویورکی‌ها دلار طلا رمزارز

تولد یک بازار مالی جدید، بدون تعطیلی، بی‌سرزمین و غیرمتمرکز، از دستاوردهای مهم پدیده نوظهور بلاک‌چین محسوب می‌شود. ایده‌های نوآورانه و البته کاربردی این صنعت موجب سرازیر شدن سرمایه‌های خرد و کلان به این حوزه شده، تا جایی‌که بازار ارزهای دیجیتال را به‌طور رسمی به یک شاخه از بازارهای مالی جهانی تبدیل کرده است.
اگرچه این بازار جوان و کم‌تجربه است، اما در همین ۱۵ سال شاهد نوسان‌های به‌ظاهر تکراری بوده‌ایم که نشان می‌دهد احساسات حاکم بر بازار، عرضه، تقاضا، طمع و به‌ویژه چرخه چالش‌برانگیز اقتصاد جهانی همگی در کنار یکدیگر از یک منطق در فراسوی فراز و نشیب‌های این بازار حکایت می‌کنند.

عرضه و تقاضا، اما به چه قیمت؟

به بیان ساده، عرضه و تقاضا اثر قیمت را بر مقدار در یک بازار رقابتی بررسی می‌کند. قیمت نیز بر تقاضا از طرف مصرف‌کنندگان و عرضه از طرف تولیدکننده یا ارایه‌کنندگان اثر می‌گذارد. در نتیجه اقتصاد در اثر تلاقی این دو مقدار، در قیمت و مقدار معینی به تعادل می‌رسد.
اما آن‌چه که مورد بحث ما قرار دارد، ایجاد تقاضا است. یک تولیدکننده چگونه می‌تواند برای محصولات خود تقاضا ایجاد کند؟
تبلیغات
خلق تقاضا
تبلیغات یک مدل سنتی و مشخص است؛ به‌این صورت که هر صاحب کسب‌و‌کار برای شناساندن محصولات و خدمات خود در جهت افزایش تقاضا، هزینه‌هایی را تحت عنوان تبلیغات در نظر می‌گیرد.
اما درباره مدل دوم، داستان متفاوت است. ایجاد تقاضا با روش‌هایی هوشمندانه‌تر و گاهی پرهزینه‌تر انجام می‌شود. عرضه‌کننده با ارایه امتیازهای ویژه به مشتریان برای بازار خود تقاضا ایجاد می‌کند.
این مدل یک تیغ دولبه محسوب می‌شود؛ بنابراین به برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری حرفه‌ای نیاز دارد. زیرا در صورتی‌که نقشه موفقیت‌آمیز پیش نرود، عرضه‌کننده هم بازار و هم تقاضا را از دست خواهد داد.
بازار مد نظر در اینجا بازارهای مالی بین‌المللی است. هنگامی‌که کشورها دچار تنش‌ها و چالش‌های اقتصادی می‌شوند، برای ایجاد تعادل بین کنترل تورم و رونق اقتصادی باید فاکتورهای بسیار زیادی از جمله حجم صادرات، واردات، تولید، اشتغال، منابع و غیره را هم‌زمان با رصد رقبا عیارسنجی کرده و بر اساس آن صحیح‌ترین استراتژی را تبیین و اجرا کنند.

باج‌دهی به سبک آمریکایی

باج‌دهی به سبک آمریکایی
هاوکیش به معنای سیاست‌های پولی انقباضی کنترل‌کننده تورم است


با عمیق‌تر شدن رکود اقتصاد جهانی، رویکرد فدرال رزرو آمریکا نیز برای کنترل تورم، هاوکیش‌تر (Hawkish) می‌شود. هاوکیش به معنای سیاست‌های پولی انقباضی کنترل‌کننده تورم است؛ افزایش نرخ بهره بانکی جهت کاهش نقدینگی و افزایش ارزش پول ملی.

این مدل، دارندگان دلار را به تهیه دلار و پس‌انداز تشویق می‌کند و افراد برای دریافت وام برای کسب‌و‌کار تمایل کمتری نشان خواهند داد. این موضوع به‌معنای کاهش تقاضا در بازار و افت سرعت گردش پول است که درنهایت به کاهش روند افزایش قیمت‌ها و افزایش تقاضا برای دلار و کنترل تورم منجر می‌شود.
از آن‌جایی‌که دریافت سود بانکی یک درآمد امن به‌شمار می‌رود، افراد و سازمان‌های بیشتری به بازگرداندن دلار به بانک‌های آمریکایی تمایل پیدا می‌کنند که این موضوع بر نرخ تولید و رشد اقتصادی اثر مستقیم می‌گذارد. کاهش و افزایش نرخ بهره همان تیغ دولبه است که جنبه‌های مثبت و منفی آن باید به‌طور کامل مورد بررسی قرار گیرد.
اگرچه کاهش نرخ بهره بانکی از سویی موجب کاهش هزینه تمام‌شده کالاها و خدمات شده و این موضوع درنهایت به افزایش سرمایه‌گذاری و تولید و در‌نتیجه کنترل تورم منجر می‌شود، اما سیاست انقباضی در بحران‌های مالی اثرگذاری سریع‌تری در جهت کنترل نرخ تورم دارد.
درصورت وقوع هرگونه اشتباه محاسباتی و اجرایی این سیاست، تاثیر منفی جبران‌ناپذیری بر اقتصاد آن کشور وارد خواهد کرد. نخستین اثر منفی این سیاست کاهش تولید و کاهش تراز مالی بانک مرکزی از طریق فروش اوراق قرضه و خزانه‌داری آمریکا است. به همین دلیل، افزایش نرخ بهره در بلند‌مدت ضربه بزرگی به رشد اقتصادی وارد می‌کند و در نتیجه این سیاست هرگز نمی‌تواند برای مدتی طولانی اجرا شود.
آن‌چه مسلم است این‌که این روند در نقطه‌ای متوقف شده و قطار سیاست‌های مالی آمریکا روزی از همان مسیر که آمده به عقب بازمی‌گردد. دانستن این مهم و آشنایی با جهت‌گیری‌های سیاست مالی و اقتصادی جهان، تبیین‌کننده دیدگاهی کامل‌تر و منطقی‌تر نسبت‌به تصمیم‌گیری‌های فردی خواهد بود.

تاثیر سیاست‌های انقباضی و انبساطی بر قیمت طلا

سرمایه‌گذاران همواره به‌دنبال امن‌ترین سکو برای حفظ ارزش دارایی‌های خود هستند. ضربه اقتصادی مهلکی که همه‌گیری کرونا به کشورهای جهان تحمیل کرد درس‌های اقتصادی خوبی با خود به همراه داشت.
پس از تعطیلی کسب‌و‌کارها به‌دلیل همه‌گیری کرونا، سرمایه‌های بسیاری به‌سمت دارایی‌های غیر‌ارزی و ریسک‌پذیر مانند بازارهای مالی و کریپتوکارنسی (Cryptocurrency) روانه شد، این یعنی کاهش تقاضا برای دلار و افزایش تقاضا برای طلا، ارزهای دیجیتال، سهام و غیره.
در این زمان بود که شاخص دلار وارد یک کانال نزولی و طلا و بیت‌کوین (Bitcoin) وارد یک کانال صعودی پر‌قدرت شد. با پایان یافتن پاندمی، تمامی کشورها شروع به بازسازی و بازیابی اقتصاد درهم‌کوبیده جهان کردند. بسیاری از کشورها از جمله آمریکا وارد فاز اجرایی سیاست‌های انقباضی شد و بازارهای ریسک‌پذیر مانند کریپتوکارنسی به پایان دوره طلایی خود رسیده و وارد فاز نزولی شدند.
تا این‌جای کار همه چیز مانند گذشته در نوسان بود. اجرای سیاست‌های انبساطی و انقباضی و نوسانات عادی در بازارهای مالی جهان حکم‌فرما بود. اما از اوایل سال ۲۰۲۲ بود که آمریکا تصمیم‌به افزایش مجدد نرخ بهره گرفت. بیشینه نرخ بهره فدرال آمریکا در سال‌های قبل (۲۰۰۹ تا ۲۰۲۱) کمتر از ۲.۵ درصد و در اکثر اوقات نزدیک‌به صفر درصد اعلام و اجرا شده بود.
از نیمه دوم سال ۲۰۲۲ بود که اعمال افزایش نرخ بهره بدون توقف ادامه پیدا کرد. یک سال پس از آغاز اجرای سیاست انقباضی و در حالی‌که پیش‌بینی‌ها بر پایان یافتن روند افزایشی نرخ بهره اشاره داشت، در ماه می ۲۰۲۳ نرخ بهره از مرز ۵ درصد نیز عبور کرد تا جهان با جهش تقاضا برای دلار مواجه شود.
این پایان ماجرا نبود. «جروم اچ. پاول» (Jerome Powell) رییس فدرال رزرو آمریکا در کنفرانس‌ها و سخنرانی‌های خود همواره به ادامه‌دار بودن سیاست انقباضی آمریکا اشاره داشته است که این موضوع خط بطلانی بر ایده تکرار تاریخ در بازارهای مالی کشید.
از جمله اتفاقات عجیب در این دوران تجربه ریزش قیمت جهانی طلا از بالای محدوده ۲۰۰۰ دلار به خط ۱۸۰۰ دلار است. از ریزش‌های غیرطبیعی انس جهانی طلا در همین موج می‌توان به سقوط شارپی قیمت از تاریخ ۲۰ سپتامبر تا ۶ اکتبر ۲۰۲۳ اشاره کرد. ریزش هفت درصدی تنها ظرف دو هفته!

تاریخ همیشه تکرار نمی‌شود

پس از تغییر در رویکرد سیاست‌های مالی آمریکا و کشورهایی مانند استرالیا، بریتانیا و حوزه شنگن (Schengen Area) به‌دنبال جبران خسارات وارد‌شده به اقتصاد جهانی، موج‌ها و روندهای غیرطبیعی یا به‌بیان بهتر غیر‌تکراری را در بازارهای مالی شاهد بوده‌ایم.
این تغییرات علاوه‌بر طلا، بر ارزهای دیجیتال، نفت، بازار فارکس و سایر بازارهای مالی تاثیر مستقیم خود را اعمال کرده است. هنگامی‌که کشوری مانند آمریکا به بازیابی ارزش پول ملی خود اقدام می‌کند، سایر بازارها نسبت‌به ارز ملی این کشور دچار افت ارزش می‌شوند.
اما سوال این‌جاست که بالا رفتن ارزش دلار لزومن به‌منزله پایین آمدن ارزش بازارهای دیگر است؟ یا این فقط ارزش دلاری این بازارها است که نزول پیدا می‌کند؟
جواب این سوال دو جنبه دارد؛ در وهله اول، نرخ برابری دارایی‌ها و کالاها با دلار تا چه میزان اهمیت جهانی دارد، دوم این‌که کاهش ارزش دلاری آن‌ها تا چه میزان بر ارزش ذاتی کالاها تاثیرگذار است؟
از یک سو نرخ‌گذاری‌های جهانی به‌طور عمومی با دلار انجام می‌شود و پایین آمدن ارزش دلاری یک کالا در اذهان عمومی به‌منزله پایین آمدن قیمت آن کالا است. از سوی دیگر، پیشنهاد حذف دلار از معامله‌های آسیایی بین کشورهایی مانند روسیه، ایران و چین تا چه میزان می‌تواند از سلطه‌گری دلار بکاهد؟

ارزش‌گذاری ارزهای دیجیتال

در بازار کریپتوکارنسی، ارزش ارزهای دیجیتال ابتدا با بیت‌کوین سنجیده می‌شود. برای مثال، قیمت اتریوم (Ethereum) در ابتدا به‌صورت ETH/BTC و سپس ETH/USD ارزش‌گذاری می‌شد. این موضوع یکی از اصلی‌ترین دلایل محبوبیت ارزهای دیجیتال است؛ حفظ ارزش دارایی با پدیده‌ای که ارزش ذاتی جداگانه‌ای نسبت‌به ارزهای فیات تولیدشده توسط بانک‌های مرکزی دارد.
ارزش پروژه‌های رمز‌ارزی با فاکتورهای متفاوتی سنجیده می‌شود. امکان استفاده از ویژگی انتقال ارزش، داده و دارایی به‌صورت غیرمتمرکز، پیاده‌سازی برنامه‌های غیرمتمرکز (Dapps)، محدودیت عرضه و کاربردی بودن پروژه‌های بلاک‌چینی آن‌ها نشات می‌گیرد.
از یک سو تغییرات تاریخی سیاست‌گذاری‌های مالی بانک‌های بزرگ جهانی از جمله افزایش بی‌سابقه نرخ بهره و از سوی دیگر کاهش سلطه دلار بر بازارهای جهانی حکایت از روندهای متفاوت‌ از گذشته دارند. به بیان دیگر، تاریخ روندها و نوسانات تا زمانی تکراری خواهد بود که سیاست‌گذاری‌ها و تغییرات اقتصادی جهانی تکراری و قابل پیش‌بینی باشند؛ یعنی هرگز.

لینک کوتاه: https://www.bcamag.com/bit/1gb7
علی مقصودی
علی مقصودی
مقاله‌ها: 6

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *