دنیایی که دیفای (DeFi) را بهصورت حداکثری مورد استفاده قرار دهد، میتوان آرزوی هر انسان آزادهای دانست که از مشکلات سیستمهای بسته و متمرکز اقتصادی که در سالهای گذشته همواره بر جیبهای ما حکمرانی کردند، به تنگ آمده است. مفهومی که با روی کار آمدن «بلاکچین اتریوم» (Ethereum Blockchain) بهصورت واضحتری دیده شد و بر سر زبانها افتاد. از تمرکززدایی سیستم مالی سنتی بهصورت یک حرکت انقلابی گرفته تا ایجاد ویژگیهای ملموستر، دیفای راهحلی نوین و کارآمد است. با وجود اینکه انقلاب دیفای در دنیا بهسرعت پیش میرود به شکلی که حجم معاملات صرافیهای غیرمتمرکز (DEX) نسبتبه گذشته از پنج درصد از حجم کل معاملات به ۲۰ درصد رسیده است، در ایران خبری از این اتفاق نیست. در این شماره به مفهوم دیفای در ایران و استارتآپهایی که در این زمینه کار میکنند، میپردازیم.
عناوین این مقاله:
دیفای در یک کلام
بد نیست قبل از اینکه این گزارش را پیش ببریم کمی به مفهوم و چیستی دیفای بپردازیم. دیفای که مخفف عبارت Decentralized Finance (مالی غیرمتمرکز) است، به یک حرکت روبهرشد سریع در فضای رمزارزها و بلاکچین (دفتر کل توزیعشده) اشاره دارد که هدف آن تحولس بازسازی سیستم خدمات مالی سنتی با استفاده از فناوریهای غیرمتمرکز و ایجاد یک سیستم مالی جدید جاری بر اینترنت است. حاکمیت پروژههای دیفای با قراردادهای هوشمند (Smart Contract) نوشته میشود.
اگر بخواهیم این نوآوری را کمی سادهتر توضیح دهیم، باید به یک مثال ساده اتکا کنیم. فرض کنید میخواهید مقداری ارز از حساب جاری خود به حساب فرد دیگری ارسال کنید. چاره چیست؟ برای ارسال یا دریافت پول در این سیستم مالی سنتی به واسطهها و رابطهایی مانند بانکها یا موسسههای مالی نیاز دارید که هر دو طرف باید آن را قبول داشته باشند و به آن اعتماد کنند.
در یک سیستم دیفای دیگر به این واسطهها یا اعتماد به آنها نیاز نیست و آنها را با نرمافزارها یا همان قراردادهای هوشمند جایگزین میکنیم. بهجای انجام معامله ازطریق بانکها و موسسههای مالی، افراد بهطور مستقیم با یکدیگر معامله میکنند؛ در اصل با یک «قرارداد هوشمند» مبتنیبر بلاکچین که کار ایجاد بازار، تسویه معامله و اطمینان از عادلانه و قابل اعتماد بودن کل فرآیند انجام میشود.
اما تمام پتانسیل دیفای به انتقال بیواسطه دارایی ختم نمیشود. در ادامه چند مورد از مهمترین موارد استفاده این انقلاب بزرگ را بررسی خواهیم کرد. اگر به این موضوع علاقهمند هستید، پیشنهاد میشود درباره اکوسیستم دیفای بر بستر اتریوم مطالعه داشته باشید.
چگونه و کجا از دیفای استفاده میشود؟
هر چیزی که در سیستم مالی سنتی و پر از نقصان فعلی در حال استفاده است، در برنامههای دیفای نیز قابل اجراست. در ادامه ۱۰ مورد از موارد مهمی که با دیفای امکانپذیر است را نام خواهیم برد.
۱) دسترسی باز (Open Access):
پلتفرمهای دیفای برای هر کسی که به اینترنت متصل بوده و یک کیف پول رمزارزی داشته باشد، باز است. این ویژگی برای افرادی که ممکن است بههر دلیل ازجمله تحریم یا بیبهره ماندن از یک نظام بانکی توسعهیافته، به خدمات بانکداری سنتی دسترسی نداشته باشند، شمول مالی گستردهتری را ممکن میسازد.
۲) تمرکززدایی (Decentralization):
شاید بهتر باشد از این کاربرد بهعنوان یک ویژگی ذاتی نام ببریم. برخلاف سیستمهای مالی سنتی که در آن یک مرجع مرکزی زیرساخت شبکه مالی را کنترل میکند، برنامههای دیفای روی شبکههای غیرمتمرکزی کار میکنند که اغلب از فناوری بلاکچین استفاده کرده و نیاز به مجوز یا اعتماد به شخص ثالث در مبادله مالی را بهکلی از بین میبرند.
۳) قابلیت همکاری (Interoperability):
بسیاری از پلتفرمهای دیفای برای کار با هم و بهاشتراکگذاری یکپارچه دادهها طراحی شدهاند. این ویژگی به کاربران اجازه میدهد تا داراییهای خود را بدون مشکل بین پروژهها و شبکههای مختلف جابهجا کرده و از خدمات بیشمار بدون هیچ اصطکاکی استفاده کنند.
۴) وامدهی (Lending and Borrowing):
اگر با برنامههای دیفای از قبل آشنایی داشته باشید، شاید این ویژگی را مهمترین و شاخصترین ویژگی این برنامهها بعد از تمرکززدایی بدانید. برنامههای دیفای بسترهای وامدهی و استقراضی را ارایه میدهد که در آن کاربران میتوانند داراییهای رمزارزی خود را برای کسب سود منفعل وام دهند یا داراییها مختلف را در مقابل وثیقه رمزارزی قرض کنند. این پلتفرمها فرآیند وامدهی و استقراض را ازطریق قراردادهای هوشمند، خودکار میکنند.
۵) صرافیهای غیرمتمرکز (DEX):
صرافیهای غیرمتمرکز یا دکسها، نسل نوین صرافیهای سنتی هستند که بدون وجود واسطه، تبادل رمزارزها را بین کاربران تسهیل میکنند. در این نوع از صرافیها بهبود امنیت حریم خصوصی، کنترل بر وجوه و کاهش نیاز به یک صرافی و یک واسطه ثالث برای انجام مبادله را شاهد هستیم.
۶) استیبلکوینها (StableCoins):
استیبلکوینها رمزارزهایی هستند که برای حفظ ارزش آنها بهصورت پایدار به داراییهای سنتی مانند ارزهای فیات یا کالاهای فیزیکی طراحی شدهاند. ارزش این رمزارزها با روشهای مختلفی تعیین میشود و ثابت میماند. از نقش مهم این داراییها در دیفای و بازار پرتلاطم رمزارزها نباید چشمپوشی کرد.
۷) بازارسازان خودکار (AMM):
بازارسازان خودکار پروتکلهایی هستند که صاحبان برنامههای دیفای و کاربران را قادر میسازند تا نقدینگی را برای جفتهای معاملاتی در DEX فراهم کنند. این برنامهها از الگوریتمهایی برای تنظیم خودکار قیمتها بر اساس عرضه و تقاضا استفاده میکنند و تبادل کارآمد داراییها را بدون اتکا به لیست سفارشهای سنتی تسهیل میکنند.
۸) کشت سود و استخراج نقدینگی (Yield farming and Liquidity Mining):
هر دو مورد، استراتژیهایی هستند که در آن کاربران نقدینگی را به بسترهای دیفای در ازای پاداش، اغلب بهصورت توکنهای اضافی، ارایه میدهند. هم کشت سود و هم استخراج نقدینگی روشی برای کسب درآمد غیرفعال در کنار کمک به پویایی اکوسیستم دیفای هستند.
۹) داراییهای مصنوعی (Synthetic Assets):
برخی از بسترهای دیفای داراییهای مصنوعی را ارایه میدهند که ارزش داراییهای دنیای واقعی مانند سهام، کالاهای فیزیکی یا ارزهای سنتی را تکرار میکنند. این ویژگی به کاربران این امکان را میدهد تا بدون داشتن مستقیم این داراییها از مزایتهای آنها بهشکلی راحتتر بهرهمند شوند.
۱۰) بیمه (Insurance):
پروتکلهای بیمه در دنیای دیفای پوششی را در برابر آسیبپذیریهای قرارداد هوشمند و هکهای احتمالی ارایه میدهند تا کاربران خیالشان از امنیت داراییها و سرمایهگذاریهایشان راحت باشد.
دیفای بهدلیل پتانسیل خود در ایجاد تحول در سیستمهای مالی سنتی با ارایه دسترسی، شفافیت و کارایی بیشتر، جذابیت قابل توجهی به کاربران خود ارایه داده است. با این حال، به این نکته مهم باید توجه کرد که باوجود فرصتهای متعدد و جذاب دیفای، خطراتی مانند آسیبپذیری قرارداد هوشمند، عدم قطعیت نظارتی و احتمال ضرر مالی در این اکوسیستم کمی بالاست.
انقلاب در جهان؛ دیفای مساوی با شفافیت
تا اینجا باید بدانید این بلاکچین است که به دیفای معنا و مفهوم میبخشد و بهواسطه زیرساخت خود، شفافیت حداکثری را برعکس سیستمهای مالی سنتی به کاربران خود هدیه میدهد. اگر بخواهیم در سطح جهانی نمونههای موفق دیفای را نام ببریم، قبل از هر مثالی باید از «ویتالیک بوترین» (Vitalik Buterin)، خالق اتریوم، سپاسگزار باشیم که با ایجاد این شبکه و قابلیت نوشتن قراردادهای هوشمند، انقلاب دیفای را بهراحتی امکانپذیر کرد. در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد از برنامههای دیفای بر بستر شبکه اتریوم یا یکی از بلاکچینهای لایه دوم (Layer 2) اتریوم ایجاد شدهاند.
«تبدیل ایده دنیای غیرمتمرکز ازطریق محاسبه به بخشی از زندگی روزمره ما، زمانبر است و تا آن زمان، این ایده برای کسانی که به سیستمهای متمرکز عادت کردهاند، ناهماهنگی شناختی ایجاد میکند.»
«آندریاس آنتونوپولوس» (Andreas Antonopoulos)، کارآفرین و متخصص بلاکچین
اولین موردی که شاید در ذهن همه بهعنوان یک برنامه دیفای نقش ببندد، بستر «یونیسواپ» (UniSwap) است؛ این پلتفرم مالی غیرمتمرکز نیز بر بستر شبکه اتریوم قرار گرفته و خدمات مبادله رمزارزها را به کاربران ارایه میدهد. در ادامه نیز نباید از بستر «آوه» (AAVE) گذر کرد که بهعنوان یک پیشگام، سیستمی بدون واسطه برای دریافت یا اعطای وام و کسب سود با استفاده از رمزارزها ایجاد کرده است.
«پنکیکسواپ» (PancakeSwap) و «میکردائو» (MakerDAO) نیز دو مورد بعدی است که با ایجاد اکوسیتمهای دیفای قدرتمند، زبانزد این اکوسیستم هستند.
نکته جالب، شفافیت همهجانبه در هر یک از پروژههایی است که از آن نام بردیم؛ چیزی که در ایران نه در سیستمهای متمرکز و نه برنامههای بهاصطلاح غیرمتمرکز دیده میشود.
دیفای؛ درماندهتر از همیشه در ایران
نزدیک به ۱۰ سال است که صنعت بلاکچین در ایران شروع به کار کرده اما ترسهای زیادی در این صنعت برای کاربران وجود دارد. با وجود استفاده شرکتهای عظیم و صنعتهای مادر در دنیا از بلاکچین، این صنعت و بهخصوص دیفای در ایران نسبتبه دنیا کمی عقب است. با توجهبه تعداد حدودی ۱۰ میلیون کاربر رمزارزها در ایران، هیچ استارتآپ یا شرکتی نیست که بتواند نیاز همه این کاربران را رفع کند.
با توجه به آخرین نقشهای که توسط انجمن فناوران زنجیره بلوک در اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ منتشر شد، ۱۴۰ شرکت و استارتآپ بلاکچینمحور در ایران فعال هستند که متاسفانه تنها ۴۷ مورد بهصورت مستقیم در حوزه تبادل فعالیت دارند و ۱۷ مورد در بخش رسانه هستند. همانطور که گفتیم اقتصاد غیرمتمرکز در ایران آنچنان جایی ندارد؛ بهطوریکه ۴۷ شرکت فعال در حوزه تبادل هم بهصورت متمرکز فعالیت میکنند و هیچ صرافی غیرمتمرکزی در میان آنها وجود ندارد.
«اگر اسمی از توسعهدهندگان نمیشنویم به دلیل دو موضوع است. نخست اینکه ما فضای کسبوکار شفافی پیش روی فعالان این حوزه فراهم نکردهایم. در چهار سال گذشته بزرگترین آسیب از طرف حاکمیت به این حوزه وارد شده که در این میان فضای آموزش قربانی شده است. شفاف نشدن فضای پیش روی کسبوکار از عواقب تصمیمگیریهای اشتباه است و فعالان این حوزه نمیتوانند نسبت به تصمیمگیریها و قانونگذاری در این حوزه مطمین باشند. دلیل دوم ِ کمتر دیده شدن توسعهدهندگان، عدم تمایل فعالان داخلی و خارجی به شناخته شدن متناسب با روح و فرهنگ بلاکچین است. پتانسیل در این حوزه و نیروهای انسانی ایرانی بسیار بالاست اما شاهد حضور و تاثیرگذاری توسعهدهندگان ایرانی در متاورس، قراردادهای هوشمند و پروژههای مطرح دیگر نیستیم.»
«عباس آشتیانی»، مدیر انجمن بلاکچین ایران، درباره عدم توسعه برنامههای بلاکچینی در مصاحبه با پیوست
برنامههای دیفای در ایران به دو حوزه وامدهی و توکنهای غیرمثلی (NFT) آن هم بهصورت کاملن متمرکز تقسیم میشوند که هیچیک بهخاطر باطن متمرکز خود شفافیت بلاکچین را به همراه ندارند.
در حوزه وامدهی چندی است بسترهای مختلفی از جمله لندآپ، باریپتو، ونسی و بیتپین فعالیت خود را شروع کردهاند که آنچنان با ذات دیفای همخوانی ندارد. هریک از این بسترها بهازای قفل شدن میزانی رمزارز به کاربران خود درصدی از ارزش دارایی ضمانتشده را وام ریالی یا رمزارزی میدهند؛ اما برعکس تمامی بسترهای دیفای هیچ داده و اطلاعاتی از کاربران و صورتحسابهای مالی خود به اشتراک نمیگذارند که بعضی از این دلایل را در ادامه بررسی خواهیم کرد.
در حوزه توکنهای غیرمثلی نیز همین مشکل بهراحتی در اکوسیستم ایران دیده میشود. کمتر از پنج بستر فروش یا مبادله توکنهای غیرمثلی با هدفهای مختلف در ایران وجود دارند که همگی متمرکز هستند و نمیتوان بههیچ وجه در تعریف دیفای آنها را گنجاند.
موج دیفای ایران چه زمانی رخ میدهد؟
«بهطور کلی در ایران فضای پویایی در حوزه دیفای وجود ندارد. وقتی راجعبه دیفای صحبت میشود، دو رویکرد را باید بررسی کنیم؛ طراحی که متشکل از دسترسیها و کنترل به نرمافزارها و پایگاه داده آنهاست و دیگری ازسمت توسعه فنی آنها روی شبکههاست.
«محمد شرقی»، مدیرعامل بنیاد سور، در گفتوگو با پژوهشنامه بلاکچین نظر خود را درباره دیفای در ایران به این شکل بیان کرد:
ما تا امروز شاهد دو موج بلاکچینی در ایران بودهایم. موج اول که تا حدودی همگام با جهان پیش رفت، موج استخراج رمزارزها بود که بهخاطر مزیت نسبی قیمت پایین انرژی در ایران شکل گرفت. موج دوم نیز که همچنان ادامه دارد، موج ایجاد بسترهای تبادل است که آنچنان غیرقابل پیشبینی نبود. اما کشورهای پیشگام در حوزه بلاکچین در ادامه این موجها، وارد حوزه دیفای شدند که ما در این مبحث عقب ماندیم. این بخش، بخش مغفول بازار ماست.
بدون شک موج بعدی یا همان موج سوم در ایران موج دیفای خواهد بود. البته ناگفته نماند که برای ورود کشور به این حوزه به پیشنیازهایی برای همهگیر شدن دیفای نیاز داریم که در حال حاضر در کشورمان وجود ندارد. آموزش و سپس دسترسی آسان، از ارکان اصلی ایجاد این موج است. برای مثال در حوزه دیفای ما ابزارهای آموزشی با زبان فارسی کمی در ایران داریم که دغدغههای کاربران ایرانی را حل نمیکند.
در کنار تمامی این موارد نباید مسالههای حقوقی و رگولاتوری را نادیده گرفت که متاسفانه در حال حاضر بیتوجهی خاصی در این حوزه وجود دارد. اتفاقی که اغلب بهضرر کارآفرینان است چرا که افراد نمیتوانند چشمانداز آینده خود را تبیین کنند. البته ناگفته نماند که باتوجهبه نوع کاربران در ایران، بسترهای تبادل رمزارز بهخاطر سوددهی بالاتر، جذابیت بیشتری برای سرمایهگذاران دارند که یکی دیگر از دلایل عدم ورود به موج دیفای در ایران بوده است.»
دلیل این رویکرد چیست؟
هرچند در ایران رمزارزها به نسبت منطقه و بنابه شرایط اقتصادی طرفداران زیادی دارد؛ اما هنوز نه پروژهای عملی با زیرساخت بلاکچین تعریف شده و نه با دیفای به جایی رسیدهایم. متاسفانه رویکرد قانونگذاران تا امروز به شکلی بوده که نهتنها مشوقی برای توسعهدهندگان بلاکچین ایجاد نشده، بلکه فعالیتهای بلاکچینی در صرافیها نیز محدود شده است. بهجز این مورد نیز صرافیها بهدلیل مشکلات حقوقی و قانونی جدی، نمیتوانند بسیاری از خدمات را به کاربران خود ارایه دهند. این وضعیت باعث شده که مردم نهتنها درکی از دیفای و کاربردهای بلاکچین نداشته باشند، بلکه فقط به رمزارزها که تنها یکی از صدها محصول این نوآوری انقلابی است، به چشم یک دارایی مناسب سرمایهگذاری نگاه کنند.
یکی دیگر از دلایل مهم، نقدینگی محدود برای پروژهها و استارتآپهای بلاکچینی کشور است. از آنجایی که محدودیتهایی توسط رگولاتورهای کشور برای سرمایهگذاری روی این نوع پروژه اعمال شده است، بسیاری از استارتآپها در بدو تولد از بین میروند. برای مثال برای ایجاد یک صرافی غیرمتمرکز و پر کردن استخرهای نقدینگی آن حداقل به ۵۰ میلیون دلار نقدینگی نیاز است تا یک صرافی پویا داشته باشیم؛ اما کدام یک از استارتآپها میتوانند نه ۵۰، بلکه حتی پنج میلیون دلار جذب سرمایه برای این پروژهها داشته باشند؟
شاید یکی از مهمترین دلایل عدم استقبال کارآفرینان و نوآوران به دیفای، ناآگاهی و بیاعتمادی مردم به این بسترها باشد. یکی از مهمترین پارامترها در تحلیل یک کسبوکار، عوامل اجتماعی حاکم بر آن است. با توجهبه وجود قشر غالب سنتی در ایران، استفاده از یک سیستم متمایز و جدید که هیچ شخصی پشت آن نیست، شاید کمی سخت باشد. بهعنوان کسیکه سالها در این زمینه پژوهش داشتم، معتقدم این موضوع میتواند یکی از عوامل مهم کاهش توجه و تعامل با دیفای در ایران باشد.
سخن آخر
بدون شک امور مالی غیرمتمرکز یا همان دیفای با ارزشهایی چون شفافیت، آزادی و امنیت، انقلابی را در دنیای امور مالی ایجاد میکند. این فناوری امکاناتی را به افراد ارایه میدهد که پیشتر غیرممکن به نظر میرسید؛ ولی امروز به لطف بلاکچین و رمزارزها شدنی است.
اگرچه در برخی مناطق جهان، پروژههای دیفای بهسرعت در حال توسعه است؛ اما در کشورهایی مانند ایران، وجود محدودیتها و چالشهایی ازجمله رگولاتوری، ناآگاهی و کمبود سرمایه خطرپذیر برای این دسته از پروژهها، دیفای را به گوشه عزلت کشانده است. با این حال، با توجهبه تغییرات سریع در دنیای فناوری و مالی، امیدواریم در آینده، این موانع برطرف شوند و بتوانیم از امکانات سرشار اکوسیستم دیفای در ایران نیز بهرهمند شویم.