«نیهیلیسم مالی» (Financial Nihilism) مفهومی نوظهور در اقتصاد و امور مالی است که بر پوچی و بیمعنایی برخی از اصول و قواعد سنتی مالی تاکید دارد. این مفهوم، نوعی نگرش انتقادی نسبت به سیستمهای مالی موجود و باورهای مرتبط با آنهاست که در دوران بحرانهای اقتصادی و عدم قطعیتهای گسترده به اوج خود میرسد. در این مقاله، به بررسی جامع این مفهوم، پیشینه تاریخی، دلایل ظهور و تاثیر آن بر سیستمهای مالی و اقتصادی خواهیم پرداخت.
عناوین این مقاله:
مفهوم نیهیلیسم مالی اولین بار توسط «ترویس کلینگ» (Travis Kling) ابداع و مطرح شد. کلینگ، بنیانگذار و مدیر ارشد سرمایهگذاری شرکت آیکیگای اسِت منیجمنت (Ikigai Asset Management)، یک صندوق پوشش ریسک با استراتژیهای چندگانه در حوزه داراییهای رمزارزی است. او پیش از ورود به دنیای کریپتو (Crypto) و تاسیس آیکیگای در سال ۲۰۱۸، بهعنوان تحلیلگر در شرکت مدیریت سرمایهگذاری «مگنتار» (Magnetar) و بهعنوان مدیر محصول در شرکت Point 72 فعالیت میکرد.
نیهیلیسم مالی به وضعیتهای مالی اشاره دارد که در آن اصول و ارزشهای سنتی اقتصادی و مالی از بین رفته یا بیاهمیت شدهاند. در دنیایی که تحت تاثیر نوسان شدید بازارها و ظهور فناوریهای جدید مالی مانند ارزهای دیجیتال قرار دارد، نیهیلیسم مالی توصیفگر نگرشی است که در آن اعتماد به سیستمهای مالی سنتی کاهش یافته و افراد بهدنبال روشهای جایگزین و نوآورانه برای مدیریت و سرمایهگذاری داراییهای خود هستند. کلینگ از طریق یادداشتها و مقالات متنوعی که ماهانه در وبسایت kanaandkatana.com منتشر میکند، به بررسی و تحلیل مفاهیم مختلف میپردازد و به خوانندگان خود دیدگاههای جدیدی از دنیای مالی مدرن ارایه میدهد.
تعریف نیهیلیسم مالی
نیهیلیسم مالی بهطور کلی به نگرشی اشاره دارد که در آن ارزشها، قواعد و اصول سنتی اقتصادی و مالی بیمعنا و بیارزش تلقی میشوند. این نگرش غالبن ناشیاز بیاعتمادی به سیستمهای مالی، ناکارآمدیهای اقتصادی و بحرانهای مالی است که به احساس پوچی و بیمعنایی در میان فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران منجر میشود.
نیهیلیسم مالی مفاهیم بنیادین اقتصادی مانند رشد اقتصادی، سودآوری و سرمایهگذاری را به چالش میکشد و در برخی موارد به رد کامل این مفاهیم منجر میشود.
این نگرش در پی تجربیات تلخ ناشیاز بحرانهای مالی، از دست رفتن سرمایهها و ناتوانی نهادهای اقتصادی در جلوگیری از فساد و بیثباتی شکل میگیرد. افرادیکه دچار نیهیلیسم مالی میشوند، به این نتیجه میرسند که ساختارهای مالی موجود نهتنها قادر به ایجاد رفاه و ثبات اقتصادی نیستند، بلکه باعث افزایش نابرابری و ناعدالتی نیز میشوند.
از این رو، این افراد اصول سنتی مانند «بازار آزاد»، «رشد بیپایان» و «سرمایهگذاری بلندمدت» را زیر سوال میبرند و به جای آن، بهدنبال رویکردها و الگوهای جدیدی میگردند که بتواند پاسخگوی نیازهای واقعی و چالشهای عصر حاضر باشد.
نیهیلیسم مالی همچنین میتواند واکنشی به پیچیدگی و غیرشفاف بودن در نظامهای مالی مدرن باشد. با گسترش ابزارهای مالی پیچیده و مبهم، بسیاری از افراد احساس میکنند کنترل و درک کاملی از امور مالی خود ندارند و این باعث افزایش احساس ناامنی و بیمعنایی میشود. در نتیجه، این نگرش میتواند بهنوعی اعتراض و نارضایتی عمومی از وضعیت موجود تبدیل شود و افراد را بهسمت جستوجوی راهحلهای جدید و غیرسنتی سوق دهد.
درنهایت نیهیلیسم مالی بهعنوان یک پدیده اجتماعی و اقتصادی، نشاندهنده بحران عمیقی در باورها و ارزشهای اقتصادی جامعه است. این نگرش میتواند باعث تغییرات گستردهای در رفتارهای اقتصادی افراد و نهادها شود و پیامدهای عمیقی برای آینده اقتصاد جهانی داشته باشد. با فهم عمیقتر این مفهوم و شناخت دقیقتر عوامل موثر بر آن، میتوان به راهکارهای موثرتری برای مقابله با چالشهای اقتصادی کنونی دست یافت و زمینهساز تحولاتی مثبت در ساختارهای مالی و اقتصادی شد.
پیشینه تاریخی نیهیلیسم مالی
ریشههای فلسفی
مفهوم نیهیلیسم از فلسفه نیهیلیسم نشات میگیرد که در قرن نوزدهم توسط فیلسوفانی نظیر «فردریش نیچه» (Friedrich Nietzsche) توسعه یافت. نیهیلیسم فلسفی به بیمعنایی وجود و فقدان ارزشهای مطلق اشاره دارد. نیچه بر این باور بود که ارزشها و معانی مطلقی که در طول تاریخ به انسانها تحمیل شدهاند، بهمرور زمان قدرت و تاثیر خود را از دست دادهاند و انسانها باید خودشان ارزشها و معانی جدیدی را برای زندگی خلق کنند.
در زمینه مالی، این مفهوم به بیاطمینانی به ارزشها و اصول مالی منتقل شده است. افراد و نهادهایی که به نیهیلیسم مالی اعتقاد دارند، بر این باورند که اصول و قواعد سنتی مالی، مانند قوانین عرضه و تقاضا، سودآوری و رشد اقتصادی، دیگر معنای واقعی و کاربردی ندارند و نیازمند بازبینی و تغییرات اساسی هستند.
ظهور نیهیلیسم مالی در قرن بیستم
نیهیلیسم مالی بهویژه در دوران بحرانهای اقتصادی قرن بیستم نظیر رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ و بحران مالی ۲۰۰۸ میلادی برجسته شد. رکود بزرگ، که یکی از شدیدترین و طولانیترین رکودهای اقتصادی تاریخ بود، به بیکاری گسترده، کاهش شدید تولید و فروپاشی سیستمهای مالی منجر شد.
در این دوره، بسیاری از افراد اعتماد خود را به سیستمهای مالی از دست دادند و به این باور رسیدند که اصول سنتی اقتصادی دیگر کارآمد نیستند و نمیتوانند پاسخگوی نیازهای اقتصادی جامعه باشند.
بحران مالی ۲۰۰۸ میلادی نیز نقطهعطفی در تاریخ نیهیلیسم مالی محسوب میشود. این بحران که ناشی از فروپاشی بازار مسکن و اعتبارات بود، باعث فروپاشی بانکها و نهادهای مالی بزرگ شد و اعتماد عمومی به سیستمهای مالی را بهشدت کاهش داد.
بسیاری از سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی به این نتیجه رسیدند که سیستمهای مالی موجود ناکارآمد هستند و نیاز به بازبینی و اصلاح دارند. این بحران باعث شد تا افراد بیشتری بهسمت نیهیلیسم مالی گرایش پیدا کنند و اصول و ارزشهای سنتی اقتصادی را زیر سوال ببرند.
قرن بیستویکم و تشدید نیهیلیسم مالی
در قرن بیستویکم با گسترش جهانیسازی، فناوریهای مالی نوین و بحرانهای اقتصادی متوالی، نیهیلیسم مالی به یکی از موضوعات برجسته تبدیل شده است. جهانیسازی باعث شد تا اقتصادهای ملی به یکدیگر وابستهتر شوند و تاثیر بحرانهای اقتصادی در یک کشور بهسرعت به سایر نقاط جهان منتقل شود. این وابستگی باعث افزایش بیثباتی و نااطمینانی در بازارهای مالی شد و بسیاری از افراد و نهادها را به این نتیجه رساند که سیستمهای مالی کنونی ناکارآمد هستند.
تغییرات سریع در فناوریهای مالی نظیر بلاکچین (BlockChain) و ارزهای دیجیتال نیز به تشدید نیهیلیسم مالی کمک کرده است. این فناوریها مفاهیم سنتی مالی را به چالش کشیده و باعث شدهاند که بسیاری از افراد به ارزشها و اصول جدیدی در اقتصاد و امور مالی باور داشته باشند.
ارزهای دیجیتال نظیر بیتکوین (Bitcon) و اتریوم (Ethereum) که بدون نیاز به واسطههای مالی نظیر بانکها عمل میکنند، نمونه بارزی از این تغییرات هستند. این نوآوریها نشاندهنده بیاعتمادی گسترده به سیستمهای مالی سنتی و نیاز به سیستمهای مالی جدید و مستقل هستند.
بحرانهای اقتصادی متوالی نظیر بحران بدهی اروپا، همهگیری کووید-۱۹ و تغییرات اقلیمی نیز به نیهیلیسم مالی دامن زدهاند. این بحرانها نشان دادهاند که سیستمهای مالی کنونی قادر به مقابله با چالشهای جدید و پیچیده جهانی نیستند و نیاز به بازبینی و اصلاح دارند. بسیاری از اقتصاددانان و سرمایهگذاران به این نتیجه رسیدهاند که باید بهدنبال رویکردها و الگوهای جدیدی در اقتصاد و امور مالی باشند تا بتوانند به نیازهای واقعی جامعه پاسخ دهند و به افزایش ثبات و عدالت اقتصادی کمک کنند.
در مجموع، پیشینه تاریخی نیهیلیسم مالی نشاندهنده یک روند پیچیده و چندوجهی است که از فلسفه نیهیلیسم آغاز شده و در طول زمان تحت تاثیر بحرانهای اقتصادی و تحولات فناوری به یکی از موضوعات برجسته در اقتصاد جهانی تبدیل شده است. فهم این پیشینه میتواند به ما در درک بهتر دلایل و پیامدهای نیهیلیسم مالی کمک کند و زمینهساز ارایه راهکارهای موثر برای مقابله با این پدیده باشد.
دلایل ظهور نیهیلیسم مالی
بیاعتمادی به سیستمهای مالی
یکی از مهمترین دلایل ظهور نیهیلیسم مالی، بیاعتمادی گسترده به سیستمهای مالی و نهادهای اقتصادی است. این بیاعتمادی ناشی از فساد، ناکارآمدی و غیرشفاف بودن در این سیستمها است که باعث میشود افراد ارزشها و اصول سنتی مالی را زیر سوال ببرند. فساد در سیستمهای مالی، مثل فساد در بانکها و نهادهای مالی، به از دست رفتن اعتماد عمومی و ایجاد بیثباتی مالی منجر میشود. همچنین، ناکارآمدی و عدم شفافیت در عملکرد سیستمهای مالی باعث میشود که افراد اعتماد خود را به این سیستمها از دست بدهند و سراغ راهکارهای جایگزین بروند.
بحرانهای اقتصادی متوالی
بحرانهای اقتصادی متوالی نظیر بحران مالی ۲۰۰۸ میلادی، بحران بدهی اروپا و همهگیری کووید-۱۹، تاثیرات عمیقی بر اقتصاد جهانی داشتهاند و افزایش بیثباتی و نااطمینانی در بازارهای مالی را ایجاد کردهاند. این بحرانها باعث شدهاند افراد اعتماد خود را به سیستمهای مالی از دست بدهند و دیگر به اصول سنتی اقتصادی اعتماد نکنند. بحرانهای اقتصادی باعث میشود که افراد احساس کنند سیستمهای مالی کنونی ناکارآمد هستند و به بازبینی و اصلاح نیاز دارند.
تغییرات فناوری و نوآوریهای مالی
تغییرات سریع فناوری و نوآوریهای مالی نظیر بلاکچین و ارزهای دیجیتال نیز به ظهور نیهیلیسم مالی کمک کردهاند. این فناوریها مفاهیم سنتی مالی را به چالش کشیده و باعث شدهاند بسیاری از افراد به ارزشها و اصول جدیدی در اقتصاد و امور مالی باور داشته باشند.
بهعنوان مثال، بلاکچین بهعنوان یک فناوری جدید در زمینه انتقال و ثبت دادهها با استفاده از شبکههای متمرکز و بدون واسطه، نقش مهمی در ایجاد اعتماد و شفافیت در سیستمهای مالی دارد. همچنین، ارزهای دیجیتال مانند بیتکوین بهعنوان جایگزینهایی برای ارزهای ملی مورد توجه قرار گرفتهاند و این موضوع نشاندهنده این است که افراد به سیستمهای مالی سنتی اعتماد ندارند و بهدنبال جایگزینهای جدید و مبتنی بر فناوری هستند.
تاثیر نیهیلیسم مالی بر سیستمهای مالی و اقتصادی
کاهش سرمایهگذاری و رشد اقتصادی
نیهیلیسم مالی میتواند به کاهش سرمایهگذاری و رشد اقتصادی منجر شود. وقتی افراد و نهادها به اصول و ارزشهای سنتی مالی بیاعتماد باشند، انگیزهای برای سرمایهگذاری و مشارکت در فعالیتهای اقتصادی نخواهند داشت. این موضوع میتواند به رکود اقتصادی و کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP) منجر شود. نااطمینانی به پایداری سیستمهای مالی و اقتصادی باعث میشود سرمایهگذاران از سرمایهگذاری در پروژههای بلندمدت منصرف شوند و به جستوجوی روشهای ایمنتر برای حفظ سرمایه خود بپردازند؛ که این موضوع به کاهش نرخ سرمایهگذاری و در نتیجه کاهش رشد اقتصادی منجر خواهد شد.
افزایش نوسانات بازارهای مالی
بیاعتمادی به سیستمهای مالی و نهادهای اقتصادی میتواند به افزایش نوسانات در بازارهای مالی منجر شود. نااطمینانی به ارزشها و اصول سنتی مالی باعث میشود که بازارها نسبتبه اخبار و رویدادهای اقتصادی حساستر شوند و واکنشهای شدیدتری نشان دهند.
نوسانات بیشتر در بازارهای مالی به بیثباتی مالی منجر و باعث میشود سرمایهگذاران و شرکتهای مالی از انجام معاملات بلندمدت خودداری کنند و این موضوع بهطور کلی درز استقرار بازارهای مالی میتواند باعث کاهش نرخ رشد اقتصادی شود.
تغییرات در ساختارهای اقتصادی و مالی
نیهیلیسم مالی میتواند به تغییرات عمدهای در ساختارهای اقتصادی و مالی منجر شود. این تغییرات میتوانند شامل اصلاحات ساختاری در سیستمهای مالی، تغییرات در قوانین و مقررات مالی و اقتصادی و پذیرش فناوریها و نوآوریهای جدید در اقتصاد باشند. برای مثال، بهدلیل بیاعتمادی به سیستمهای مالی موجود، دولتها و نهادهای مالی ممکن است اصلاحات و تغییراتی را در قوانین مالی اجرا کنند تا اعتماد عمومی به بازارهای مالی را افزایش دهند و بازدهی اقتصادی را بهبود بخشند.
همچنین، پذیرش فناوریهای جدید مانند بلاکچین و ارزهای دیجیتال میتواند به ایجاد سیستمهای مالی مستقل و مبتنیبر فناوری منجر شود که میتواند بهبود قابل توجهی در شفافیت و اعتماد به بازارهای مالی داشته باشد.
مثالهایی از نیهیلیسم مالی در عمل
بحران مالی ۲۰۰۸ میلادی
یکی از نمونههای بارز نیهیلیسم مالی، بحران مالی ۲۰۰۸ میلادی است. این بحران ناشی از بیاعتمادی گسترده به سیستمهای مالی و نهادهای اقتصادی بود که باعث فروپاشی بانکها و نهادهای مالی بزرگ شد. غیرشفاف بودن معاملات مالی، ریسکپذیری بیرویه و افزایش گردش سرمایه در بازارهای مالی، از مهمترین عواملی بود که باعث شکلگیری این بحران شد. بسیاری از سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی به این نتیجه رسیدند که اصول و ارزشهای سنتی مالی دیگر معتبر نیستند و به بازبینی و اصلاح نیاز دارند. این بحران به یکی از بزرگترین رکودهای اقتصادی دهه ۲۰۰۰ تبدیل شد و تاثیرهای آن همچنان در اقتصاد جهانی قابل مشاهده است.
ظهور ارزهای دیجیتال
ظهور ارزهای دیجیتال نظیر بیتکوین و اتریوم نیز نمونهای دیگر از نیهیلیسم مالی است. این ارزها با استفاده از فناوری بلاکچین، شفافیت و امنیت بیشتری را به ارمغان آوردهاند و باعث شدهاند بسیاری از افراد به سیستمهای مالی سنتی بیاعتماد شوند. با وجود نقاط ضعف و چالشهای فنی، ارزهای دیجیتال بهعنوان یک گزینه جدید برای سرمایهگذاری و انتقال پول، مورد توجه قرار گرفتهاند و تاثیر آنها بر بازارهای مالی و اقتصاد جهانی همچنان قابل مشاهده است.
آینده نیهیلیسم مالی
پذیرش گستردهتر نوآوریهای مالی
یکی از نتایج احتمالی نیهیلیسم مالی، پذیرش گستردهتر نوآوریهای مالی نظیر بلاکچین و ارزهای دیجیتال است. این فناوریها میتوانند شفافیت و امنیت بیشتری را در سیستمهای مالی به ارمغان آورند و به کاهش بیاعتمادی به این سیستمها کمک کنند. پذیرش گستردهتر این نوآوریها میتواند به ایجاد یک بستر مالی متمرکز بر فناوری و کاهش وابستگی به نهادهای مالی متمرکز کمک کند.
اصلاحات ساختاری در سیستمهای مالی
نیهیلیسم مالی میتواند به اصلاحات ساختاری در سیستمهای مالی منجر شود. این اصلاحات میتوانند شامل تغییرات در قوانین و مقررات مالی، افزایش شفافیت و کاهش فساد در نهادهای اقتصادی باشند. اصلاحات ساختاری میتوانند به افزایش اعتماد به سیستمهای مالی و کاهش بیمعنایی و بیاعتمادی منجر شوند. با ایجاد محیطی شفاف و منصفانه، افراد و سازمانها بهترین تصمیمات مالی را میگیرند و از رشد پایدار و پایداری در بازارهای مالی برخوردار میشوند.
تغییر در نگرشهای اقتصادی
یکی دیگر از نتایج احتمالی نیهیلیسم مالی، تغییر در نگرشهای اقتصادی است. بسیاری از افراد و نهادها ممکن است به ارزشها و اصول جدیدی در اقتصاد و امور مالی باور داشته باشند که به تغییرات عمدهای در سیستمهای اقتصادی و مالی منجر میشود.
این تغییرات میتواند شامل پذیرش مفاهیم جدیدی نظیر اقتصاد پایدار و سرمایهگذاری مسوولانه باشد که به ایجاد یک ساختار مالی متعادل و پایدار کمک میکند. این تغییرات نهتنها به توسعه اقتصادی کمک میکنند بلکه به حفظ محیط زیست و حقوق انسانی نیز توجه ویژهای دارند.
ارتباط نیهیلیسم مالی با روندهای اجتماعی و فرهنگی: تاثیرات جانبی و پنهان
نیهیلیسم مالی، علاوه بر تاثیر بر عرصههای اقتصادی و مالی، تاثیرات گستردهای بر روندهای اجتماعی و فرهنگی نیز دارد که اغلب بهعنوان تاثیرات جانبی و پنهان شناخته میشوند. این تاثیرات میتوانند بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر زندگی روزمره افراد و جوامع اثر بگذارند.
از جمله مواردی که ممکن است در این رابطه مشاهده شود، عبارتند از:
۱.تغییر در الگوهای مصرفی و رفتارهای اقتصادی:
نیهیلیسم مالی میتواند تاثیراتی بر الگوهای مصرفی و رفتارهای اقتصادی افراد داشته باشد. افرادی که به دلایلی به ارزشها و اصول مالی اعتماد ندارند، ممکن است بهطور متوسط بیشتر پسانداز کنند یا از سرمایهگذاریهای پرریسک خودداری کنند که این موضوع میتواند تاثیرات قابل توجهی بر بازارهای مالی داشته باشد.
۲.افزایش استرس و نگرانی اجتماعی:
نااطمینانی به سیستمهای مالی و اقتصادی میتواند به افزایش استرس و نگرانی در جوامع منجر شود. افرادی که با این نگرانیها مواجه هستند، ممکن است به مشکلات روانی و اجتماعی برخورد کنند که این موضوع میتواند به تضعیف ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه منجر شود.
۳.تاثیر بر سیاست و تصمیمگیریهای سیاسی:
نیهیلیسم مالی میتواند تاثیراتی بر تصمیمگیریهای سیاسی داشته باشد. افراد و گروههایی که به سیستمهای مالی بیاعتماد هستند، ممکن است در جستوجوی راهحلهای جدید و متفاوت برای مسایل اقتصادی و اجتماعی باشند که این موضوع میتواند به تحولات سیاسی و اجتماعی منجر شود.
۴.تغییر در ارزشها و باورهای فرهنگی:
نیهیلیسم مالی ممکن است باعث تغییر در ارزشها و باورهای فرهنگی جوامع شود. بیاعتمادی به سیستمهای مالی ممکن است به ارزشهای جدیدی برای افراد و جوامع منجر شده و به تغییرات فرهنگی و اجتماعی کلانی بینجامد.
جمعبندی
نیهیلیسم مالی بهعنوان یک مفهوم نوظهور در حوزهی اقتصاد و امور مالی، نگرشی انتقادی نسبت به ارزشها، اصول و قواعد سنتی مالی را مطرح میکند. این نگرش، در دوران بحرانهای اقتصادی و بیاعتمادی گسترده به اوج خود میرسد و میتواند مفاهیم بنیادین اقتصادی و تحولات عمده در ساختارهای مالی و اقتصادی را به چالش بکشد.
از آنجاییکه نیهیلیسم مالی میتواند به کاهش سرمایهگذاری و رشد اقتصادی، افزایش نوسانات بازارهای مالی و تغییرات عمده در ساختارهای اقتصادی و مالی منجر شود، لازم است راهکارهایی برای مقابله با این چالشها ارایه شود. پذیرش نوآوریهای مالی و اصلاحات ساختاری میتواند به کاهش بیمعنایی و بیاعتمادی به سیستمهای مالی کمک کرده و اعتماد عمومی را به بازارهای مالی افزایش دهد.
این مقاله سعی کرد تا به بررسی مفهوم نیهیلیسم مالی، دلایل ظهور، تاثیرات و آینده این مفهوم بپردازد. امید است که این بررسی، به درک بهتری از چالشها و فرصتهای پیش رو در حوزه اقتصاد و مالی منجر شود و بتوان راهکارهایی موثرتر برای مقابله با چالشهای نیهیلیسم مالی ارایه داد.