ایجاد شخصیت حقوقی، یکی از نوآوریهای بشر برای تقویت مشارکت و کار گروهی است. پدیدهای که به یک توافق جمعی، موجودیت و شخصیت میبخشد، برایش حق و تکلیف وضع میکند و درصورت نقض قوانین و تعهدها، مجازات یا جریمهاش میکند. همه اینها در حالی است که میدانیم شخصیت حقوقی وجود خارجی و حقیقی ندارد، ارادهای مستقل در آن نیست و کاملن انتزاعی است؛ اما نیازمندیهای زمانه و پیچیدگی مناسبتهای انسانی در جوامع کنونی، وجود شخصیت حقوقی را اجتنابناپذیر کرده است. تشکیل شخصیت حقوقی در هر کشور تابع قوانین و مقررات خاصی است که رعایت نکردن آنها تبعات حقوقی بههمراه دارد. ازسوی دیگر مزیتها و محدودیتهایی نیز برای اشخاص حقوقی در نظر گرفته میشود؛ مانند اینکه برای برخی از فعالیتها باید از نوع خاصی شخصیت حقوقی بهره برد، امکان ارایه تسهیلات بانکی بیشتری به آنها وجود دارد و البته نظارتهای بیشتری نیز بر آنها صورت میگیرد.
عناوین این مقاله:
دائو مسیر مشارکت جهانشمول اشخاص را هموار کرد
اگر در ایران بخواهید با تعدادی از افراد فعالیتی را شروع کنید، ناگزیر باید درقالب یکیاز اشخاص حقوقی مورد پذیرش قانونگذار، اقدام کنید. فعالیتهای تجاری نیز باید باعنوان شرکتهایی که در قانون تجارت، قانون بخش تعاون اقتصاد جمهوری اسلامی ایران یا قانونهای دیگر تعریف شده است، انجام شود. موضوعهای اجتماعی هم ازطریق سازمانهای مردمنهاد و با مجوز وزارت کشور سازماندهی میشود و همینطور فعالیتهای دیگری که هرکدام متولی و قاعده خودشان را دارند. فرآیندهای تشکیل و ثبت اشخاص حقوقی، زمانبر و هزینهبر است و گاهی محدودیتهایی برای تشکیل شرکت وجود دارد؛ نداشتن پیشینه کیفری، داشتن مهارت، مدرک تخصصی یا سرمایه کافی از جمله این محدودیتهاست. مدیران شرکت باید نسبتبه وظایف و عملکرد خود دربرابر اشخاص ذینفع مانند سهامداران و نهادهای ناظر پاسخگو باشند و برخی تصمیمها باید با تایید نهادها یا تشریفات مشخصی گرفته شود. از سوی دیگر شخصیت حقوقی امکان شرکت تعداد زیادی از افراد در فعالیتهای تجاری، فرهنگی و اجتماعی را فراهم میکند؛ سرمایههای خرد را در اختیار افراد کارآفرین و متخصص قرار میدهد و توانمندیهای فردی را درجهت امور خیریه و عامالمنفعه ساماندهی میکند.
با تولد بلاکچین، گونه جدیدی از مشارکت شکل گرفته است. همانگونه که بلاکچین، قفل داراییهای دیجیتال را برای اقتصاد باز کرد، «دائو» (DAO) نیز مسیر مشارکت جهانشمول اشخاص را هموار کرد.
سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز (Decentralized Autonomous Organizations)، با بهرهمندی از بلاکچین، قرارداد هوشمند، رمزدارایی و حاکمیت کد، چنین بستری را ایجاد کردهاند تا افراد بتوانند در موضوعهای مختلف از هرکجای دنیا و بدون نیازبه انجام تشریفات قانونی، صرف هزینه و زمان، با یکدیگر مشارکت کنند. تامین مالی شبانهروزی در تمام روزهای هفته و بدون محدودیتهای نظام مالی سنتی، ایجاد شفافیت در عملکرد مالی، امکان تصمیمگیری مستقیم ذینفعها و ایجاد تشکلهای مختلف در گستره جهانی از جمله مزیتهای دائوهاست.
چیزی که برای خیلی از افراد آرزو بوده، امروز واقعیت دارد. شما نیاز ندارید تا برای یک مشارکت جهانی، مدرک و مستند احراز هویت ارایه دهید؛ بهدلیل تحریم از هویت جعلی استفاده کنید؛ به کشور دیگر مسافرت کنید یا برای انتخاب یک نماینده قانونی چالشهای حقوقی بینالمللی را ازسر بگذرانید. کافی است بنابه مورد، رمزدارایی یا توکن یک دائو را داشته باشید و در تصمیمگیریهای آن شرکت کنید؛ حال این فعالیت میتواند حمایت از یک جریان سیاسی، کمک به یک فعالیت بشردوستانه یا خرید یک قطعه هنری باشد.
نمونههای موفق و البته ناموفقی از دائوها در سالهای گذشته تجربه شده است. از مشارکت برای خرید نسخهای قدیمی از قانون اساسی آمریکا (Constitution of the United States) تا جمعآوری کمک برای آزادی «جولیان آسانژ» (Julian Assange)!
«کانستیتوشندائو» (ConstitutionDAO) که یک دائوی تکمنظوره محسوب میشود، بدینصورت شکل گرفت که تعدادی از دوستان اینترنتی و سرمایهگذار در رمزارزها، ایدهای به ذهنشان رسید که شاید بتوانند امکان خرید جمعی یک نسخهی قدیمی قانون اساسی ایالات متحده را فراهم کنند؛ نسخهای که برای اولینبار در سال ۱۷۸۷ در فیلادلفیا به امضا رسیده بود. این سند در حراج ساتبیز (از بزرگترین حراجیهای آثار هنری، جواهر و کلکسیونی در جهان) به فروش گذاشته و تخمین زده شد که فروش آن بین ۱۵ تا ۲۰ میلیون دلار باشد. یک هفته قبل از حراجی در ۱۱ نوامبر، مردم را از این ایده باخبر کردند. مشارکتکنندگان در مرحله جمعآوری پول بسیار موفق عمل کردند؛ حراج ۱۸ نوامبر بود و تا آن مقطع زمانی، میزان ۴۹.۵ میلیون دلار توسط بیش از ۱۷هزار فرد با خرید توکن PEOPLE جمعآوری شد. سرانجام مناقصه با ۴۳.۲ میلیون دلار (یعنی با مبلغی کمتر از ۴۹.۵ میلیون دلاری که دارایی DAO جمعآوری کرده بود) پایان یافت؛ ولی بهخاطر هزینههای مرتبط با بیمه، هزینههای حراج و حملونقل، مانع از ارایه پیشنهاد بیشتر توسط DAO شد. پساز آن پروژه منحل و فرآیندی برای بازگرداندن سرمایه اشخاص پیشبینی شد.
چند نمونه از دائوها در سالهای گذشته
با تولد بلاکچین، گونه جدیدی از مشارکت شکل گرفته است. همانگونه که بلاکچین، قفل داراییهای دیجیتال را برای اقتصاد باز کرد، دائو نیز مسیر مشارکت جهانشمول اشخاص را هموار کرد. سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز، با بهرهمندی از بلاکچین، قرارداد هوشمند، رمزدارایی و حاکمیت کد، چنین بستری را ایجاد کردهاند
نمونه دیگر، «آسانژدائو» (AssangeDAO) است که توکن «جاستیس» (JUSTICE) را منتشر کرد. این دائو، با هدف کمکبه آزادی «جولیان آسانژ» بنیانگذار «ویکیلیکس» (WikiLeaks)، در ماه دسامبر سال ۲۰۲۱ تاسیس شد. دائوی آسانژ از زمان شروع تلاشهایش، با نیت کمکهای مالی برای جولیان آسانژ، بیش از ۱۴هزار و ۸۷۱ اتر جمعآوری کرده است. برنامه آسانژدائو پیشنهاد یک NFT (توکن غیرقابل تعویض) منحصربهفرد است که توسط «پاک» (Pak)، هنرمند مشهور دیجیتال، که با جولیان آسانژ در مجموعه «سانسورشده» همکاری کرده، تهیه شده است. درآمد حاصلاز حراج بهنفع بنیاد «وائو هلند» (Wau Holland) برای دفاع حقوقی آسانژ خواهد بود. توکنهای جاستیس در حال حاضر ارزش واقعی کمی دارند؛ اما افرادی که آنها را دراختیار دارند میتوانند درباره پیشنهادهای آتی این دائو رای دهند.
«دیسنترالند دائو» (DecentralandDAO) نیز یک بازی و دنیای مجازی متاورسی است. بازی دیسنترالند یک جامعه و دنیای مجازی مبتنیبر فناوری بلاکچین است. در پروژه بازی دیسنترالند کاربران به توسعه و خرید قطعات زمین، آثار هنری و توکنهای غیرقابلتعویض میپردازند. اعضا همچنین در سازمان خودگردان غیرمتمرکز این پلتفرم شرکت میکنند. بازی دسنترالند بهعنوان یک دائو، قدرت مشارکت در حاکمیت این پروژه را به جامعه خود میدهد.
«استابان اوردانو» (Estaban Ordano) و «اری میلیش» (Ari Meilich)، توسعهدهندگان بازی دیسنترالند، یک فضای مجازی شامل املاک و مستغلات دیجیتال، آیتمها و دیگر داراییهای قابل شخصیسازی را ساختهاند. تمام این موارد را میتوان با استفاده از رمزارز «مانا» (MANA) خرید. مانا، توکن ERC20 (پروتکلی که روی شبکه اتریوم (ETH) ساخته شده) دیسنترالند است. بازیکنان این پلتفرم که «دیسنترالندر» (Decentalander) نام دارند، میتوانند مانا را از صرافیهای مختلف تهیه کنند. توکنهای غیرقابل تعویض ERC721 (توکن اتریوم) نماینده داراییهای منحصربهفرد دیسنترالند شامل «لند» (LAND) و دیگر آیتمهای کلکسیونی هستند.
بازی دیسنترالند پروژهای است که روی بلاکچین اتریوم اجرا میشود و هدف آن، ساخت یک دنیای مجازی آزاد است که امکان عملکرد مشابه دنیای فیزیکی واقعی را برای کاربران به ارمغان میآورد. این یعنی افراد قادربه معاشرت، کاوش و معامله در این دنیای مجازی هستند. تمام این فعالیتها به لطف فناوری بلاکچین امکانپذیر شده است. پساز طرح ایده در سال ۲۰۱۵، عرضه اولیه سکه (ICO) دیسنترالند بین ۱۶ تا ۱۸ اوت ۲۰۱۷ انجام شد که حاصل آن، جمعآوری حدود ۸۶.۲۰۶ واحد ارز دیجیتال اتر (به ارزش ۲۶ میلیون دلار سرمایه در آن زمان) در ازای تحویل رمزتوکن بومی دیسنترالند بود. تمام این پول تحت مدیریت بنیاد بازی دیسنترالند قرار داشت که با هدف اشاعه توسعه این پلتفرم تشکیل شده بود. ۲۰ درصد از ICO، حقوق مالکیت معنوی و وبسایت بازی دیسنترالند در اختیار این بنیاد است. پس از اتمام ICO، دیسنترالند دائوی خود را برای تحویل مدیریت پروژه به کاربران خود راهاندازی کرد. بدینترتیب، فعالیت خودگردان کامل این سیستم بر همگان روشن شد.
یکی از جنبههای جالب بازی دیسنترالند توجه آن به تمرکززدایی است. جامعه بازیکنان، کنترل زمین، داراییهای دیجیتال و توسعههای دسنترالند را در اختیار دارند. این دنیای مجازی نیز بهعنوان یک دائو، از کدهای متنباز جهت نظارتبر قوانین استفاده میکند. هرکسی که رمزارز مانا خود را استیک (staking) کند (نگهداری داراییها برای کسب درآمد) یا توکنلند تحت مالکیت خود داشته باشد، قادربه ساخت و رایدهی روی طرحهای پیشنهادی خواهد بود.
دائوها صرف نظر از مزایای خود، با ابهامها و چالشهای جدی روبهرو هستند. باید دید آیا دائوها در آینده میتوانند با پیروزی بر چالشها و افزایش کارآمدی خود، به عنوان رقیب جدی شخصیتهای حقوقی کنونی محسوب شوند یا نه.
چالشهای جدی دائوها
گفته میشود از آنجاکه دائو بربستر بلاکچین عمل میکند، غیرمتمرکز، شفاف و موثرتر از نهادهای سنتی است. عدم تمرکز و شفافیت، انحصار را از بین میبرد و تصمیمگیری و حاکمیت در این سازمانها بهصورت دموکراتیک است. هرکسی میتواند با هر میزان دارایی، در تصمیمگیری مشارکت و اعمال نظر کند؛ اما بهراستی دائوها اینگونه هستند یا با چیزی شبیه رویای اینترنت آزاد روبهرو هستیم؟ پروژه دائو (The DAO) که به «هارد فورک» (Hard Fork) یا تغییر در شبکه بلاکچین اتریوم منجر شد، نشان میدهد همه آنچه که درباره دائوها گفته میشود، درست نیست و آنها با چالشهای جدی روبهرو هستند؛ امنیت، مقیاسپذیری، نبود مسوولیت و پاسخگویی، تعارض منافع، دستکاری در بازار و ابهام در وضعیت قانونی ازاین جمله است.

هرچند بستر بلاکچین دارای شفافیت است، اما گمنامی کاربران این اجازه را میدهد که مشارکتکنندگان یک دائو ازطریق هماهنگی در گروههای برخط، نسبتبه گرفتن تصمیمهایی که بهنفع خودشان باشد اقدام کنند؛ یا اشخاصی که دارای سرمایه و حق رای بیشتری هستند، تصمیم بگیرند که انجام یک پروژه توسط شرکت دیگری که خودشان در آن ذینفع هستند انجام شود یا سرمایه مورد نیازشان ازطریق دائو تامین شود؛ موضوعی که تعارض منافع در سازمانهای خودگردان را بهصورت جدی مطرح میکند. گمنامی مشارکتکنندگان و نبود نظارت کافی نگرانیهای ناشی از رفتارهای سودجویانه نظیر کلاهبرداری یا جرمهایی مانند پولشویی و تامین مالی تروریسم را بههمراه داشته است. نداشتن الزامبه ثبت شدن نزد یک مرجع رسمی و سپردن تضمینهای کافی برای جبران خسارت اشخاص، ریسک مسوولیتهای ناشی از راهاندازی یک دائو را کاهش و ریسک سرمایهگذاران را افزایش میدهد. درحالیکه در نظام سنتی، بهطور معمول تضمینهای کافی حقوقی و کیفری برای حمایت از ذینفعها وجود دارد.
همه دائوها غیرمتمرکز و کارآمد نیستند
از سوی دیگر آنطور که گفته میشود همه دائوها غیرمتمرکز و کارآمد نیستند. در بسیاری از مدلها، دائوها به یک مجموعه یا نهاد مرکزی نیاز دارند تا اقدامهایی را برای پشتیبانی امنیتی و زیرساختهای فنی آنها انجام دهد. همچنین تعداد زیاد مشارکتکنندگان در یک دائو مشکلهایی را برای حکمرانی جمعی بهوجود میآورد؛ مانند اینکه تصمیمگیری درباره مساله مهمی مثل بهروزرسانی نرمافزار، بهدلیل مشارکت نکردن اکثریت یا زمانبر بودن مشارکت، ممکن است با تاخیر روبهرو شود، که گاه ضررهای جبرانناپذیری بههمراه دارد. همین موضوع موجب میشود به این بیندیشیم که همیشه غیرمتمرکز بودن یا مدلهای حکمرانی مبتنیبر مشارکت اکثریت، کارآمد نیست. ازاین دست نگرانیها که بیشتر ناظربه مدلهای حکمرانی در یک دائو است، کم نیست. از سوی دیگر برخی معتقدند شفاف نبودن الگوهای مشارکت در اساسنامه برخی دائوها، یا استفاده از ابهامها، گریزهای فنی و روشهای اجماع، دلزدگی و خستگی اعضا از مشارکت، سپردن مشارکت به الگوریتمها یا دادن وکالت، موجب میشود که اشخاص سودجو، با ایجاد انحصار، ثروت و قدرت یک دائو را در اختیار بگیرند.
از آنجا که دائو بر بستر بلاکچین عمل میکند، غیرمتمرکز، شفاف و موثرتر از نهادهای سنتی است. عدم تمرکز و شفافیت، انحصار را از بین میبرد و تصمیمگیری و حاکمیت در این سازمانها بهصورت دموکراتیک است. هرکسی میتواند با هر میزان دارایی، در تصمیمگیری مشارکت و اعمال نظر کند؛ اما بهراستی دائوها اینگونه هستند یا با چیزی شبیه رویای اینترنت آزاد روبهرو هستیم؟
ابهام در وضعیت قانونی دائوها نیز قابلتوجه است. آیا یک دائو دارای شخصیت حقوقی به معنای رایج کنونی است؟ چه قانونی بر آنها حاکم است و در کدام حوزه صالح قانونی قرار دارند؟ آیا میتوان دائوها را منطبقبا نهادهای قانونی فعلی مانند شرکتها دانست یا اینکه باید وضعیت حقوقی جدیدی برای آنها تعریف شود؟ آیا اشخاصی که ناخواسته بهواسطه ایردراپ یا هدیه توکن، اکنون یک توکن حاکمیتی دارند، مانند یک مشارکتکننده ابتدایی دارای همان تکالیف محسوب میشوند؟ درصورت وقوع یک نقص فنی یا نقض تعهدها، مسوولیت جبران خسارت با چه کسی است؟ آیا دائوها باید ثبت شوند و مالیات پرداخت کنند؟ یک دائو چگونه میتواند اشخاصی را استخدام کند و به آنها دستمزد دهد؟ و آیا میتوان آن را مانند اشخاص حقوقی دارای حق و تکلیف نسبت به کارمند دانست؟ اینها بخشی از ابهامها در وضعیت حقوقی دائوها است. درنهایت بهنظر میرسد دائوها صرفنظر از مزایای خود، با ابهامها و چالشهای جدی روبهرو هستند. باید دید آیا دائوها در آینده میتوانند با پیروزی بر چالشها و افزایش کارآمدی خود، بهعنوان رقیب جدی شخصیتهای حقوقی کنونی محسوب شوند یا نه.
دائوها پتانسیل ایجاد جوامع آنلاین قوی و همراستا با ارزشهای مشترک را دارند. با استفاده از مکانیزمهای رأیگیری و تصمیمگیری جمعی، اعضای دائو میتوانند به طور مستقیم در شکلگیری آینده سازمان مشارکت کنند. این امر منجر به افزایش انگیزه، تعهد و احساس مالکیت در اعضای جامعه میشود. با این حال، برای جلوگیری از انحصار قدرت توسط گروههای کوچک، طراحی مکانیزمهای رأیگیری عادلانه و شفاف از اهمیت بالایی برخوردار است.
سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز (DAO) با استفاده از قراردادهای هوشمند، انقلابی در ساختار سازمانی ایجاد کردهاند. حذف واسطهها و تمرکززدایی در تصمیمگیری، شفافیت و امنیت بیشتری را به ارمغان میآورد. با این حال، چالشهای حقوقی و قانونی DAOها هنوز به طور کامل مشخص نشده است. تعیین مسئولیت در صورت بروز خطا یا تخلف، و همچنین نحوه اعمال قوانین سنتی بر این ساختارهای نوین، از جمله مسائلی است که نیازمند بررسی دقیقتر است. به علاوه، امنیت قراردادهای هوشمند و جلوگیری از حملات سایبری نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز (DAO) با استفاده از فناوری بلاکچین، پارادایم جدیدی در ساختار سازمانی ارائه میدهند. برخلاف شرکتهای سنتی با ساختار سلسله مراتبی، دائوها بر پایه قراردادهای هوشمند و قوانین کدگذاریشده عمل میکنند. تصمیمگیری در دائوها به صورت دموکراتیک و با رای دارندگان توکنهای حاکمیتی انجام میشود. این ساختار شفافیت، امنیت و عدم تمرکز را افزایش داده و امکان مشارکت جهانی را فراهم میکند. دائوها پتانسیل زیادی برای تغییر نحوه سازماندهی پروژهها، شرکتها و حتی جوامع دارند و به عنوان رقیبی جدی برای ساختارهای حقوقی سنتی مطرح میشوند.