ظهور بریکس، دلارزدایی و اقتصاد جهانی
اتحادیه بریکس برای تقابل با سیاستهای مالی ایالات متحده و تسلط آن بر جهان اقتصاد تشکیل شده است. کشورهای عضو این اتحادیه، در تلاش برای کمرنگتر کردن نقش آمریکا و ارز ملی آن، یعنی دلار هستند. در ادامه مسیر دلارزدایی بریکس، در این مقاله به تاریخچه مختصری از اتحادیه بریکس، اهمیت آن، اهداف این شورا، سیستم پرداخت مبتنیبر بلاکچین (BlockChain) آن و به آخرین تحولات رمزارز بریکس خواهیم پرداخت.
عناوین این مقاله:
پس از طی دورهای کوتاه از پایان جنگ سرد که آمریکا بهعنوان تنها ابرقدرت موجـود در راس نظم حاکم بر نظام بینالمللی قرار گرفته بود، از اواسط دهه نخست قرن بیستویکم میلادی، بهسبب افزایش قدرت تعدادی از کشورهای بزرگ نظیر چین و هند و سربرآوردن دوباره روسیه، این نظم تکقطبی مسلط، به چالش کشیده شده است.
در میان تـشکلهـا و بـا توجـهبـه قدرتهای نوظهور برآمده در دهههای اخیـر، شـکلگیری مجموعـه بـریکس ظرفیتهای چندبعدی این مجموعه بهلحاظ توان اقتصادی، سیاسی، نظامی و فراگیری آن در سطح جهان موضوعی است که بهلحاظ چگونگی تاثیرگذاری ایـن گـروه بـر نظم موجـود، مورد توجه محافل آکادمیک و تصمیمگیری در سطح بـینالمللـی قرار گرفتـه اسـت.
بـه نظـر میرسد، تقویت روزافزون کشورهای بریکس طی دهههای جاری و شکلگیری ایـن مجموعـه در ۱۰ سال گذشته زمینه مساعدی را برای تاثیرگذاری اساسی بر ساختار نظام بـینالمللـی در جهت تعدیل آن فراهم آورده است.
ایده بریکس (BRICS) توسط «جیم اونیل» (James O’Neill)، اقتصاددان ارشد گلدمن ساکس (Goldman Sachs)، در مطالعهای در سال ۲۰۰۱ با عنوان «ساختن BRICهای اقتصادی بهتر جهانی» تدوین شد. در سال ۲۰۰۶، این مفهوم بهخودی خود در سیاست خارجی برزیل، روسیه، هند و چین گنجانده شد. در سال ۲۰۱۱، به مناسبت سومین اجلاس سران بریکس، آفریقای جنوبی بخشی از این گروه شد که نام اختصاری BRICS را پذیرفت.
این گروه برای گرد هم آوردن مهمترین کشورهای درحال توسعه جهان، برای به چالش کشیدن قدرت سیاسی و اقتصادی کشورهای ثروتمند آمریکای شمالی و اروپای غربی طراحی شده است.
در ادامه پذیرش این شورا، کشورهای مصر، اتیوپی، ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی از اول ژانویه ۲۰۲۴ برای عضویت دعوت شدند. البته آرژانتین نیز برای پیوستن به آن دعوت شد، اما «خاویر مایلی» (Javier Milei) رییسجمهور وقت آرژانتین، در دسامبر ۲۰۲۳، اندکی پس از تصدی مسوولیت، از این سمت خارج شد و آرژانتین نتوانست به جمع کشورهای بریکس بپیوندد.
چهارچوب نظری
بیش از ۶۰ سال پیش نظریه گذار قدرت از سوی «آبرامو ارگانسکی» (Abramo Organski) عرضـه شد. انتقال قدرت در تفسیر وی به افزایش قابلتوجه قدرت ملی یک کشور بزرگ بهسبب توسعه اقتصادی و در نتیجه ایـن امـر، رشـد موقعیت و جایگاه مسلط آن در نظام بیـنالمللـی اشاره داشت. اگرچه بـهسـبب تمرکـز بـر روابـط قـدرت، بهطور معمول ایـن نظریــه را بــهعنــوان زیرمجموعــهای از مکتب واقعگرایی قرار دادهاند، اما بهلحاظ روششناسی و محتوای مفهومی آن به میزان قابلتوجهی بـا کلیت مکتب واقعگرایی تفاوت دارد.
مطابق با منطق نظریه گذار قدرت، مادامیکه قدرت مسلط بر نظام حاکم تسلط دارد، صلح برقرار خواهد بود. بنابراین این موازنه قوا نیست که سبب برقراری صلح در سیـستم میشود و از بروز جنگ جلوگیری میکند، بلکه تسلط یک قـدرت قاهر موجب حکمفرما بودن صلح و آرامش است. با اینکه سلسله مراتب بینالمللی و منطقهای طی زمان دچار تحول میشود، باثباتترین سیستم، زمانی است که یک قدرت مسلط که ائتلافی متشکل از متحدان مهم و راضی از نظم حاکم از او حمایت میکنند، در راس نظام قرار دارد.
دبیرخانه و بروکراسی بریکس
بریکس توسط دبیرخانه یا دفتر دایمی پشتیبانی نمیشود. رییس بریکس هر ساله در بین کشورهای عضو بهترتیب نام اختصاری بهطور چرخشی انتخاب میشود. رییس، اولویتها و تقویم رویدادها را برای سال و همچنین میزبانی اجلاس سران و کلیه جلسات مرتبط را تعیین میکند. او همچنین اولویتهای سالانه خود را در مشورت نزدیک با سایر اعضای بریکس، براساس دستور کار خود و همچنین تصمیمات پیشتر توافقشده در راستای منافع تداوم همکاری بریکس، توسعه میدهد.
بریکس بهعنوان یک گروه، یک شخصیت غیررسمی دارد. اساسنامهای وجود ندارد، نه با دبیرخانه ثابت کار میکند و نه بودجهای برای تامین مالی فعالیتهایش دارد. در نهایت، آنچه سازکار را حفظ میکند، اراده سیاسی اعضای آن است. بااینحال، بریکس دارای درجهای از نهادینهسازی است که به این صورت تعریف میشود که پنج کشور، تعامل خود را تشدید میکنند.
مرحله مهم برای تقویت نهادینهسازی عمودی بریکس، افزایش سطح تعامل سیاسی بود که از ژوئن ۲۰۰۹، با اجلاس یکاترینبورگ (شهری در روسیه)، به سطح سران کشورها/دولتها رسید. دومین اجلاس سران که در ۱۵ آوریل ۲۰۱۰ در برازیلیا (پایتخت برزیل) برگزار شد، این روند را پیش برد.
سومین اجلاس سران در ۱۴ آوریل ۲۰۱۱ در سانیا (شهری در چین) برگزار شد و نشان داد که اراده سیاسی برای پیگیری گفتوگو بین کشورها حتی در بالاترین سطح تصمیمگیری همچنان وجود دارد، بهطوریکه سومین اجلاس، جایگاه بریکس را بهعنوان فضایی برای گفتگو و اجماع در صحنه بینالمللی تقویت کرد.
علاوهبراین، صدای پنج کشور عضو را در مورد موضوعات دستور کار جهانی، بهویژه مسایل مربوطبه اقتصاد، مالی، شناسایی و توسعه پروژههای مشترک خاص در بخشهای استراتژیک مانند کشاورزی، انرژی، علم و فناوری گسترش داد. چهارمین اجلاس سران در ۲۹ مارس ۲۰۱۲ در دهلی نو (پایتخت هند) و پنجمین اجلاس سران در دوربان (در آفریقای جنوبی) ۲۷ مارس ۲۰۱۳ برگزار شد.
علاوهبر نهادینهسازی عمودی، بریکس با گنجاندن چند جبهه عملی در حوزه خود، درها را بهروی نهادسازی افقی نیز گشوده شد. توسعهیافتهترین جبههای که منشا این گروه را رعایت میکند، جبهه اقتصادی-مالی است. وزرای امور دارایی و روسای کل بانکهای مرکزی کشورهای متحد بارها دیدار کردهاند و موضوعات امنیت غذایی، کشاورزی و انرژی نیز در این گروه در سطح وزیران بررسی شده است.
بهطور خلاصه، بریکس برای پنج عضو خود فضایی را برای (الف) گفتوگو، شناسایی همگراییها و مشاوره در مورد موضوعات مختلف؛ و (ب) گسترش تماسها و همکاری در بخشهای خاص باز میکند.
چرا بریکس اهمیت دارد؟
بریکس شامل قدرتهای بزرگ جهانی مانند چین و روسیه و کشورهایی مانند آفریقای جنوبی و برزیل است که در قاره خود تاثیرگذار هستند.
بریکس گروه مهمی است که اقتصادهای نوظهور بزرگ جهان را گرد هم میآورد؛ این گروه ۴۱ درصد از جمعیت جهان و ۲۴ درصد تولید ناخالص داخلی و بیش از ۱۶ درصد سهم در تجارت جهانی را را شامل میشود.
کشورهای بریکس موتورهای اصلی رشد اقتصاد جهانی در طول سالهای اخیر بودهاند. در طی یک دوره زمانی، کشورهای بریکس متحد شدند تا در مورد موضوعات مهم، تحت ارکان سیاسی و امنیتی، اقتصادی و مالی و فرهنگی و تبادل مردم با مردم بحث کنند.
کشورهای بریکس با عضویت ایران، عربستان سعودی و امارات حدود ۴۴ درصد نفت خام جهان را بهصورت خارجی تولید میکنند.
بااینحال، این گروه استدلال میکند که کشورهای غربی بر نهادهای مهم جهانی مانند صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی (World Bank) که به دولتها وام میدهند، تسلط دارند.
کشورهای بریکس در سال ۲۰۱۴ بانک توسعه جدید (NDB) را برای وام دادن پول برای تقویت زیرساختها راهاندازی کردند.
این بانک تا پایان سال ۲۰۲۲، نزدیکبه ۳۲ میلیارد دلار در اختیار کشورهای نوظهور برای پروژههای خارجی برای جادهها، پلها، راهآهن و آبرسانی جدید قرار داده است.
اهداف بزرگان بریکس
به گفته پروفسور «پادرایگ کارمودی» (Padraig Carmody) از کالج «ترینیتی دوبلین» (Trinity Dublin)، بریکس هدف اصلی چین است.
چین از طریق بریکس تلاش میکند تا قدرت و نفوذ خود را افزایش دهد، بهویژه در آفریقا و میخواهد صدای پیشرو برای کشورهای جنوب جهانی باشد.
پادرایگ کارمودی
اما؛ دیگر قدرت بزرگ جهانی در این گروه هدف متفاوتی دارد:
«کرئون باتلر» (Creon Butler) از اندیشکده «چتم هاوس» (Chatham House) مستقر در لندن میگوید: «روسیه بریکس را بخشی از مبارزه خود با غرب میداند که به آن کمک میکند تا بر تحریمهای اعمالشده پس از حمله به اوکراین غلبه کند.»
او همچنین معتقد است عضویت ایران میتواند ماهیت ضدغربی بریکس را افزایش دهد.
اهداف ۵ کشور عضو بریکس
اهداف هند در بریکس:
هند با ایجاد اتحاد بین پنج کشور با تبادل تجربیات، توانسته به نتایج و پیشرفت خوبی برسد و اکنون بهعنوان یک قطب تکنولوژی اقتصادی جهان در حال قدرت است.
اهداف چین در بریکس:
چین بهعنوان کشوری در حال توسعه، بهدنبال شرکای جدید برای خود است. کشوری که آمریکا و اروپا رقیب آن هستند و سعی دارند بهنوعی توسعهاش را مدیریت کنند. به همین خاطر چین بهدنبال شرکایی در راستای ارتباطات خود میگردد تا بتواند توسعه پیدا کند.
چین با کشورها تعاملاتی داشته و توانسته توسعه بیشتری پیدا کند و رشد خود را تسریع دهد و بازارهای جدیدی پیدا کند و شرکای جدیدی در صحنه بینالمللی داشته باشد. این موضوع خود موفقیت بزرگی برای چین بوده است.
اهداف آفریقای جنوبی در بریکس:
آفریقای جنوبی بهدنبال توسعهیافتگی است و در شرایط فعلی سعی دارد در راستای منافع ملی، تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی، خود را توسعه داده و در صحنه بینالمللی حضور داشته باشد. آفریقای جنوبی آخرین عضو گروه بریکس است. یعنی آفریقای جنوبی با توجهبه موفقیت کشورهای بریکس در صحنه بینالمللی و توسعه کشور خود، مایل به عضویت در این گروه بود و با شرایطیکه در آفریقا داشت، توانست در این گروه عضو شود.
این موضوع موفقیت خوبی برای آفریقای جنوبی بود. آفریقای جنوبی بعد از عضویت در بریکس و تبادل با چهار کشور دیگر آن، توانسته در بخش سرمایهگذاری داخلی و رشد ناخالص تولید ملی و در بحث مدیریت صادرات جهانی و بخش خصوصیسازی موفقیت داشته باشد. این موضوع با توجهبه آمار بانک جهانی، نشانگر روند رو بهرشد و توسعه اقتصادی آفریقای جنوبی است.
اهداف روسیه در بریکس:
روسیه بعد از فروپاشی شوروی دچار سردرگمی اقتصادی بود. چون اقتصاد عامل فروپاشی شوروی شد و اقتصاد ورشکسته و فاسد دوران رژیم شوروی سابق، باعث شد روسها بعد از فروپاشی شوروی سعی کنند با مشکلات باقیمانده از شوروی دستوپنجه نرم کنند.
بعد از فروپاشی شوروی، روسیه بدترین وضعیت اقتصادی را از نظر تولید داخلی داشت. مسکو از نظر جهانی و رقابت با اروپاییها و فشار اقتصاد جهانی بر روسیه، یک دهه مشکلات داشت، اما با تشکیل سازمان بریکس و عضویت پنجقطبی کشورها، روسیه جان تازهای گرفت و توانست این مشکلات را بهتدریج کنار بگذارد و از تجربیات این کشورها در ورود به جامعه تجارت جهانی بهره گیرد.
در چنین وضعیتی روسیه با دارا بودن مواد خام، ذخایر نفتی، گازی و معدنی و توانمندی تکنولوژیک، با رویکرد تبادل اقتصادی و تجاری و فنی توانست خود را وارد بازار جهانی کند و اصول تجارت را یاد گرفته و کشوری قدرتمند شود. یعنی هر چند روسیه از G7 (بهخاطر مسایل اوکراین ) اخراج شد، اما واقعیت این است که روسیه قدرتی جهانی است و مساله اخراج، سیاسی بود تا اقتصادی.
اهداف برزیل در بریکس:
برزیل تا ۳۰ سال پیش یکی از بدهکارترین کشورهای جهان بود، اما اکنون قدرت ششم اقتصاد جهان است. با توجهبه سیاستهای حزب کارگر برزیل و مدیریت دولت «داسیلوا» (Da Silva)، رییسجمهور قبلی برزیل، این کشور به یک کشور صنعتی و قدرت ششم اقتصاد جهان در سال ۲۰۱۳ تبدیل شد و در واقع جای انگلیس را در رتبهبندی اقتصاد جهانی گرفت. در برنامهریزی برزیل، مبارزه با فساد اقتصادی و فساد اداری یکی از اولویتها بود.
بحث حمایت از تولید داخلی و ایجاد بنگاههای زود بازده و ایجاد تعاونیهای تولیدی و کشاورزی از عمده کارهایی برزیل بود که توانست با همکاری کشورهای عضو بریکس انجام دهد. در واقع اکنون برزیل از لحاظ کشاورزی، دامداری، صنعتی و فنی مهندسی یکی از کشورهای بسیار قوی در جهان است و این کشور در قالب سازمان بریکس توانسته جایگاهی برای خود پیدا کند.
کشورهای گروه بریکس از وزن اقتصادی قابلتوجهی در عرصه جهانی برخوردارند، به همین خاطر جایگاه این گروه هم بهعنوان یک مجموعه و هم تکتک کشورهای عضو بهعنوان عضو مجموعهای با این اهمیت، برای کشور ایران با شرایطی که امروزه کشورهای به اصطلاح ابرقدرت برای آن رقم زدهاند، بسیار مهم است؛ چرا که به نظر میرسد، همراهی این چند کشور با هم میتواند یک قطب اقتصادی در مقابل کشورهای سلطهطلب غربی به وجود آورد.
عضویت ایران در بریکس
ایران در دولت سیزدهم بهصورت جدی خواهان پیوستن به این گروه شد. تا اینکه در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۲ بهصورت رسمی خبر اعلام عضویت ایران در گروه بریکس همزمان با سفر «آیتالله سیدابراهیم رییسی»، رییسجمهور شهید دولت سیزدهم، به آفریقای جنوبی در رسانهها منتشر شد.
میزبانی روسیه در اجلاس آینده
روسیه درحالحاضر استفاده از ارزهای ملی را در تجارت متقابل خود با کشورهای دوست به ۷۵ درصد افزایش داده و قرار است تابستان امسال میزبان اجلاس سران بریکس در منطقه کازان روسیه باشد.
این یک ارز رایج و جدید بریکس نیست، بلکه آنالوگ سوئیفت برای تراکنش ارزهای ملی به شکل دیجیتالی است که روی فناوری بلاکچین کار میکند.
این ارز در ظاهر با نسخههای دیجیتال روبل، یوان، روپیه و غیره ادغام خواهد شد که انتظار میرود در آیندهای نزدیک نیز ایجاد شود.
روسیه برنامههای خود را برای ارزهای دیجیتالی که خارج از کنترل رگولاتورها (تنظیمکنندههای بینالمللی) عمل میکنند، تسریع کرده؛ البته نکته جالب این است که، بانک مرکزی روسیه (CBR) در حال کار برای ایجاد ارز دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) یا روبل دیجیتال است که انتظار میرود در سال ۲۰۲۵ وارد گردش شود.
مطابق با قوانین جدید در سال ۲۰۲۳، بانک مرکزی روسیه وضعیت اپراتور پلتفرم روبل دیجیتال را به دست آورد. رگولاتور همچنین مسوول امنیت روبلهای دیجیتال در گردش و همچنین سازماندهی و عملکرد شبانهروزی پلتفرم خواهد بود.
ارز دیجیتال بانک مرکزی یک کوین (Coin) مبتنیبر بلاکچین، شبیه به آنچه توسط سایر پروژههای مبتنیبر بلاکچین صادر میشود، نیست؛ بلکه یک ارز الکترونیکی است، زیرا بانک مرکزی روسیه انتشار توکنهایی را که تحت نظارت بانک مرکزی هستند، همانطور که ارزهای فیات صادر و تنظیم میشوند، کنترل میکند.
بانک مرکزی روسیه آگوست سال گذشته بهصورت آزمایشی روبل دیجیتالی را ارایه کرد که شامل چند بانک تجاری میشد، زیرا برای عرضه رسمی پول دیجیتال آماده میشود. بانک مرکزی روسیه همچنین مجموعهای از دستورالعملها را در مورد ارز دیجیتال تحت عنوان «روبل دیجیتال: چیست و چگونه از آن استفاده کنیم» صادر کرده است.
بریکس یک سیستم پرداخت مبتنیبر بلاکچین را برای ایجاد یک ارز مشترک اعلام کرد
کشورهای بریکس مدتها است که تلاش میکنند با گسترش روابط بینالمللی و اعضای خود از دلار فاصله بگیرند، اما ایجاد یک ارز مشترک بهدلیل تسلط اقتصاد چین در داخل این گروه امکانپذیر نبوده است، به این معنی که هر ارز مشترک در واقع یوان خواهد بود.
در ادامه تلاش شورای بریکس برای افزایش روابط خود با سایر کشورهای جهان، سخنگوی کرملین بهتازگی از برنامه گروه «بریکس» برای گسترش اعضای خود خبر داد.
«دیمیتری پسکوف» (Dmitry Peskov) سخنگوی کاخ ریاست جمهوری روسیه اعلام کرد گسترش «بریکس» در دستور کار اجلاس آتی در ماه آگوست سال ۲۰۲۴ قرار دارد. سخنگوی کرملین تاکید کرد که این موضوع در نشست آتی «بریکس» در آفریقای جنوبی، مورد بحث قرار خواهد گرفت.
پسکوف در جمع خبرنگاران حاضر در کرملین گفت: «موضوع گسترش، موضوع بسیار مهمی است، زیرا شاهد هستیم که کشورهای بیشتری از قصد خود برای پیوستن به این گروه صحبت میکنند.» این مقام کرملین البته یادآور شد که در میان اعضای «بریکس» در مورد گسترش این گروه، اختلافات جزیی وجود دارد.
بااینحال، «یوری اوشاکوف» (Yuri Ushakov)، دستیار کرملین در مصاحبه با TASS گفت که راهحلی برای این موضوع پیشنهاد شده است: «به جای ارز، از یک سیستم پرداخت جدید مبتنیبر بلاکچین به نام «بریکس پی» (BRICS Pay) استفاده خواهد شد.»
او گفت: «ما معتقدیم ایجاد یک سیستم پرداخت مستقل بریکس یک هدف مهم برای آینده و مبتنیبر ابزارهای پیشرفته مانند فناوریهای دیجیتال و بلاکچین است. نکته اصلی این است که اطمینان حاصل کنیم این سیستم برای دولتها، مردم عادی و مشاغل و همچنین مقرونبهصرفه، راحت و عاری از سیاست باشد.»
اوشاکوف گفت که هدف امسال، افزایش نقش بریکس در سیستم پولی و مالی بینالمللی است. در سال ۲۰۲۳، اعضا در بیانیه ژوهانسبورگ (در آفریقای جنوبی) گفتند که بر افزایش تسویهحسابها به ارزهای ملی و تقویت شبکههای بانکی برای ایمنسازی تراکنشهای بینالمللی کار خواهند کرد. دستیار کرملین خاطرنشان کرد: «کار برای توسعه قرارداد ذخیره ارزش احتمالی، در درجه اول در مورد استفاده از ارزهای متفاوت از دلار آمریکا ادامه انجام خواهد شد.»
«رابرت کیوساکی» (Robert Kiyosaki)، نویسنده کتاب «پدر پولدار، پدر فقیر» در توییتی نوشت: «در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی، کشورهای بریکس ارز دیجیتال با پشتوانه طلا را اعلام کردند. دلار آمریکا نابود خواهد شد. طلا، نقره و بیتکوین سال آینده ۱۲۰ هزار دلار میشود حتمن بخرید.»
چرا ارز دیجیتال بریکس میتواند عملکرد بهتری از دلار آمریکا داشته باشد؟
حمایت کشورهای بزرگ:
در سالهای اخیر، اعتماد به دلار آمریکا کاهش یافته است. این موضوع بهدلیل عوامل مختلفی مانند افزایش بدهیهای ایالات متحده، تورم و جنگ اوکراین است. در این بین ارز دیجیتال بریکس میتواند از حمایت کشورهای بریکس بهرهمند شود.
مقاومت در برابر تحریمها:
این موضوع میتواند برای کشورهای بریکس که اغلب هدف تحریمهای ایالات متحده قرار میگیرند، یک مزیت مهم باشد. این کشورها میتوانند از ارز دیجیتال بریکس برای دور زدن تحریمها و انجام معاملات بینالمللی بدون نیاز به دلار آمریکا استفاده کنند.
آینده روشن بلاکچین:
بلاکچین، فناوری زیربنایی ارزهای دیجیتال، دارای پتانسیل زیادی برای تغییر نحوه انجام معاملات است. این فناوری میتواند برای انجام معاملات سریعتر، ارزانتر و ایمنتر استفاده شود. ارز دیجیتال بریکس میتواند از این پتانسیل برای ارایه خدمات مالی جدید و نوآورانه استفاده کند. این مورد میتواند به ارز دیجیتال بریکس کمک کند تا نسبت به دلار آمریکا جذابتر شود.
سناریوهای احتمالی برای آینده ارز دیجیتال بریکس
سناریوی خوشبینانه:
ارز دیجیتال بریکس بهسرعت رشد میکند و به رقیبی جدی برای دلار آمریکا تبدیل میشود و به کاهش سلطه دلار آمریکا و افزایش تنوع در سیستم مالی جهانی منجر خواهد شد.
سناریوی میانه:
ارز دیجیتال بریکس بهطور محدودی پذیرفته میشود و بهعنوان یک جایگزین ثانویه برای دلار آمریکا عمل میکند. این موضوع میتواند به کاهش سلطه دلار آمریکا، اما نه بهطور کامل منجر شود.
سناریوی بدبینانه:
ارز دیجیتال بریکس با چالشهای فنی و قانونی زیادی مواجه میشود و نمیتواند بهطور گسترده پذیرفته شود. این موضوع میتواند به شکست ارز دیجیتال بریکس و حفظ سلطه دلار آمریکا منجر شود.
زمان نشان خواهد داد که آینده ارز دیجیتال بریکس چگونه خواهد بود. با این حال، حتی اگر ارز جدید بریکس بهطور کامل موفق نشود، میتواند تاثیر قابلتوجهی بر سیستم مالی جهانی داشته باشد
دلارزدایی بریکس
اکنون به موضوع دلارزدایی از نظر استفاده واقعی از دلار و تاثیر کوتاهمدت آن میپردازیم.
در سالهای گذشته بحثهای شدیدی در مورد اینکه آیا دلار آمریکا بهعنوان ارز اصلی جهانی جایگزین میشود یا خیر، وجود داشته است. در این بخش بین استفاده از دلار بهعنوان ارز ذخیره اصلی از یک سو و بهعنوان ارز اصلی مورد استفاده برای معاملات از سوی دیگر تفاوت قایل میشویم. همچنین احتمال کاهش استفاده از دلار برای معاملات و بهعنوان ذخیره ارزش را بررسی خواهیم کرد.
دلار بهعنوان اصلیترین ذخیرهکننده ارزش جهانی بهطور محکمی تثبیت شده است. دلایل متعددی وجود دارد که چرا چنین است و چرا حداقل برای یک دهه یا بیشتر این وضعیت باقی خواهد ماند.
اول اینکه ایالات متحده همچنان بزرگترین و قویترین اقتصاد جهانی است. چین در حال رشد است، اما ایالات متحده همچنان هژمون اقتصادی جهانی است، توسعهیافتهترین بازارهای مالی را در اختیار دارد و مرکز مالی جهان است. ایالات متحده همچنین دارای بزرگترین بدهی عمومی در جهان است، که بدهی عمومی خود را بهراحتی در دسترس هر کسی که میخواهد آن را در اختیار داشته باشد، قرار میدهد. در مقابل، چین و رنمینبی (همان یوان) هیچ یک از این ویژگیها را ندارند.
دلار برای معاملات و بهعنوان ارز جایگزین در سراسر جهان قابل تشخیص و پذیرفته شده است. این ارز قابل تبدیلترین ارز در جهان است. درعینحال، ایالات متحده با رکود تورمی و افزایش بدهی عمومی مواجه است. اما اینها دلایلی برای حفظ نشدن بدهی ایالات متحده نیست. نوسانات چرخه تجاری، مانند رکود و رکود تورمی، تقاضای کوتاهمدت برای دلار را افزایش میدهد، فقط به این دلیل که دلار همچنان یک ارز امن است.
همچنین یک عامل مهم دیگر وجود دارد که توضیح میدهد چرا دلار نمیتواند موقعیت جهانی خود را بهسرعت از دست بدهد. بیشتر دارندگان بدهی ایالات متحده، کشورهای گروه ۷ و اتحادیه اروپا (G7/EU) هستند که در مجموع بخش قابلتوجهی از اقتصاد جهانی را تشکیل میدهند و قرار نیست دلار را کنار بگذارند. بنابراین رها شدن کامل دلار بسیار بعید به نظر میرسد.
هیچ پاسخ واضحی برای این سوال وجود ندارد که کدام ارز میتواند جایگزین بدهیهای دلاری بهعنوان ذخیره اصلی ارزش شود. درحالحاضر هیچ ارزی وجود ندارد که بتواند جایگزین دلار بهعنوان ذخیره اصلی ارزش شود.
بنابراین، این استدلال که دلار جایگاه خود را بهعنوان یک ارز ذخیره از دست خواهد داد در بهترین حالت ضعیف و در بدترین حالت دور از ذهن است. اما جایگزینی دلار بهعنوان ارز اصلی معاملات و ذخیره اصلی ارزش چیزی نیست که کشورهای بریکس و بهویژه چین میخواهند. همه میدانند که نمیتوان دلار را بهعنوان یک ارز ذخیره جایگزین کرد، اما میتوان استفاده از آن برای معاملات جهانی را به میزان قابل توجهی کاهش داد. این همان چیزی است که چین و کشورهای بریکس واقعن امیدوارند به آن دست یابند.
دولت ایالات متحده تخمین میزند که تقریبن نیمی از دلارهای ایالات متحده در خارج از آمریکا نگهداری میشود. از طرفی کشورهای بریکس اعلام کردهاند که ارزی موازی با دلار ایجاد خواهند کرد یا بهسمت افزایش استفاده از ارزهای محلی برای معاملات حرکت میکنند. در هر یک از این دو مورد، استفاده از دلار کاهش مییابد، اما متوقف نمیشود.
مثالی از استفاده معاملاتی دلار
برای درک پیامدهای چنین کاهشی در استفاده از دلار، اکنون بهطور مختصر استفاده معاملاتی دلار را بررسی میکنیم.
اجازه دهید شرکتی را انتخاب کنیم که در تجارت بینالمللی شرکت میکند. اگر معامله به دلار انجام شود، شرکت باید مقداری پول نقد به دلار نگه دارد تا بتواند معاملات را انجام دهد. گاهی اوقات این شرکت بسته به معاملات خود بخشی از داراییهای دلاری خود را نیز میخرد یا میفروشد.
اگر بهدنبال این موضوع، این شرکت ارز دیگری را وارد تجارت خود کند، نیاز آن به دلار کاهش مییابد و دلارهای خود را در بازار آزاد میفروشد و با ارز جدیدی که معاملات با آن انجام میشود مبادله میکند. این مثالی براساس یک شرکت است، اما اگر بسیاری از شرکتها در سراسر جهان تصمیم به کاهش دارایی دلار خود داشته باشند، بازارهای ارز جهانی عرضه دلار افزایش یافته و ارزش دلار کاهش مییابد.
نکته مهم این است که کاهش ارزش دلار باعث افزایش فشارهای تورمی در آمریکا میشود، زیرا کالاهای مهم گران میشوند.
نکته بعدی این است که دلارهایی که از کشور خارج شدهاند، به آمریکا باز نمیگردند. درحالحاضر فدرال رزرو آمریکا (FED) یک سیاست پولی محدودکننده (انقباضی) را اجرا میکند. نرخ صندوق فدرال رزرو بین ۵ تا ۵.۲۵ درصد هدفگذاری شده است و انتظار میرود حداقل یک افزایش ۰.۲۵ درصدی دیگر در سال جاری داشته باشد. فدرال رزرو همچنین در حال انجام انقباضات کمی (کاهش صورتوضعیت مالی (Balance Sheet) یا ترازنامه) به مبلغ ۹۵ میلیارد دلار در ماه است (۶۰ میلیارد خزانه و ۳۴ میلیارد اوراق بهادار با پشتوانه وام مسکن آژانس).
بازگشت دلار آمریکا به ایالات متحده باعث افزایش مقدار پول در ایالات متحده و در نتیجه تشدید فشارهای تورمی خواهد شد. فدرال رزرو باید نرخهای بهره را برای مدت طولانیتری بالاتر نگه دارد و باید به کاهش ترازنامه خود برای مدت طولانیتری نسبتبه پیشبینی یک سال قبل ادامه دهد. حفظ نرخ بهره بالاتر مورد انتظار و انقباض کمی، تاثیر مهمی بر اقتصاد ایالات متحده خواهد داشت. نرخهای بهره بالاتر اقتصاد را بهسمت رکود سوق میدهد و کاهش ترازنامه فدرال رزرو باعث افزایش شناور آزاد بدهی بازار ایالات (سقف بدهی دولت آمریکا) میشود.
ترکیبی از افزایش کسری بودجه ایالات متحده و تصمیم فدرال رزرو برای کوچک کردن ترازنامه (Soft Landing)، بازارهای جهانی را از بدهی ایالات متحده اشباع خواهد کرد. این موضوع نرخ بهره بلندمدت ایالات متحده را بالاتر میبرد و باعث کاهش حتی بیشتر رشد اقتصادی میشود. در نتیجه رکود اقتصادی و افزایش بدهی و نرخ بهره، ایالات متحده مجبور به تحکیم مالی خواهد شد. ادغام مالی در برههای از زمان که کشورهای بریکس هرچه بیشتر متحد میشوند، باعث کاهش رشد اقتصادی آمریکا خواهد شد.
همانطور که در اینجا نشان دادیم، دلارزدایی ممکن است هدف بلندمدت گروه بریکس باشد؛ اما در واقع پیامدهای کوتاهمدت بسیار مهمی از جمله تضعیف رشد اقتصادی در کشورهای G7 و افزایش نرخ بهره دارد و تضعیف موقعیت G7 در صحنه اقتصادی و سیاسی جهانی بیش از پیش آشکار خواهد شد.
جمعبندی
ما اشاره کردیم که کنار گذاشتن کامل دلار آمریکا بهعنوان یک ارز جهانی برای تجارت، معاملات بانکی و بهعنوان ذخیره ارزش در آینده نزدیک امکانپذیر نیست. همچنین نشان دادیم که حذف دلار آمریکا بهعنوان ارز اصلی جهانی و بهعنوان ذخیره ارزش، هدف فوری گروه بریکس نیست. در کوتاهمدت، روند دلارزدایی از وضعیت فعلی چرخه تجاری در ایالات متحده و اتحادیه اروپا استفاده میکند. فقط یک کاهش کوچک در تعداد معاملاتی که در آن دلار بهعنوان واحد (ارزش) است، باعث کاهش ارزش دلار و افزایش طولانیمدت نرخهای بهره در ایالات متحده، همراه با انقباض کمی خواهد شد، که همگی به تضعیف موقعیت اقتصادی این کشور و کشورهای اتحادیه اروپا و سایر کشورهای G7 منجر میشود.
منابع
https://www.epw.in/journal/2017/11/commentary/brics-and-new-financial-architecture.html
https://academic.oup.com/book/27452/chapter-abstract/197334096?redirectedFrom=fulltext