بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران طبق قانون متصدی اصلی پول در کشور است. بهطور معمول مهمترین وظایف بانکهای مرکزی شامل موارد مهمی چون انتشار پول ملی، نظارت بر شبکه بانکی و پرداخت در کشورها، سیاستگذاری پولی، مدیریت تبدیل و ذخایر ارزی کشورها هستند. اما در ایران بانک مرکزی و شرکتهای تابع بهصورت گسترده وارد امور اجرایی در بخشهای مختلف مالی و پولی شده و از طرفی نسبتبه وظایف نظارتی خود در بانکداری و تامین سلامت پولی و ارزی کشور چندان موفق نبوده است. درواقع بانک مرکزی بیش از آنکه مغز و شبکه عصبی نظام پولی و بانکی کشور باشد، با دخالتهای اجرایی فراوان و تاسیس و گسترش شرکتهای تابعه درعمل بدنهای بزرگ برای مداخله اجرایی و نه فقط سیاستگذاری و نظارت در بسیاری از موارد را برای خود تعریف کرده است.
با وجود این، مداخلهجویی و گسترش بوروکراسی اجرایی بانک مرکزی فقط به حوزه ریال و ارز و بانکداری محدود نیست، بلکه در حوزههای نامرتبطی چون رمزداراییها نیز بانک مرکزی دست به اقدامات مداخلهجویانه و آسیبزا میزند که در این یادداشت به ریشههای بینشی و اجرایی آن میپردازیم.
عناوین این مقاله:
اشتباه اول بانک مرکزی: تعریف رمزپولها
اشتیاق به در دست گرفتن همه چیزهای ممکن و ناممکن، البته فقط محدود به امور مربوطبه ریال یا ارز و بانکداری نیست. بانک مرکزی طبق قانون فقط در حوزه رمزپولها مسوولیت دارد؛ قانون نیز رمزپول را بهروشنی تعریف کرده است. پول ابزار پرداخت است و مدیریت ابزار پرداخت در کشور چه رقومی باشد، چه متمرکز، چه غیرمتمرکز یا چه کاغذی یا فلزی بر عهده بانک مرکزی است. بانک مرکزی طبق قانون میتواند پول رقومی رمزنگاریشده منتشر کند یا دارایی دیجیتال دیگری را بهعنوان پول به رسمیت بشناسد یا در تعامل با سایر کشورها واحدهای پولی جدیدی تعریف کند اما بهجز آنچه پول محسوب میشود، یعنی بهجز آنچه ابزار پرداخت است، سایر انواع رمزداراییها و انتشار، استخراج، معامله، نگاهداشت و کاربردهای آن هیچ ربطی به بانک مرکزی ندارد. متن قانون و مشروح مکاتبات بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در فرآیند تصویب قانون جدید بانک مرکزی و همچنین مشروح مذاکرات کمیسیون تخصصی مجلس و استفساریه ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ در این زمینه حجت را تمام میکند و بانک مرکزی باید به واقعیت در این زمینه تن دهد.
اشتباه دوم بانک مرکزی: انکار آینده
واقعیتهای تکاندهنده در آینده نزدیک یعنی بازهای ۵ تا ۱۰ ساله بر اقتصاد دنیا حادث خواهد شد. ماهیت پول، دارایی، تبادل، تضمین و توثیق و خلاصه نظام پولی و مالی دنیا و تمام ابزارها و خدمات مرتبطبا آن، تحت تاثیر اقتصاد توکنسازیشده بر بستر بلاکچین دچار تحولات جدی خواهد بود.
خلق ثروت بزرگی در این تحول تاریخی رقم خواهد خورد و البته نهادها و شرکتهای مالی و پولی موجود بهصورت بنیادین به چالش کشیده خواهند شد. وب ۳ و اقصاد توکن میآید و فراگیر میشود، محدودسازی رمزداراییها در ایران، تلاش برای توقف عقربههای ساعت است، حتی اگر ساعت را بشکنند، زمان از کار نخواهد افتاد. بهجای تمام تلاشها برای کنترل یا محدودسازی رمزداراییها -که امری ناممکن است- به همکاران، متخصصان و مدیران پرتلاش در بانک مرکزی و سایر نهادهای حاکمیتی توصیه میشود نگاهی فرصتمحور به تحولات تاریخی و جهانی داشته باشند و دستکم نگاهی به همسایههایی نظیر امارات و ترکیه داشته و درعوض، بانکها و نهادهای پولی و مالی موجود در کشور را برای بهرهبرداری از تحولات وب ۳ آماده کنند. حیف است که بانکهای ایران هنوز هیچ فعالیت و حتی آمادگی برای آینده ندارند؛ چراکه آینده قابل انکار نیست اما میشود آن را سوزاند یا در آن درخشید.
اشتباه سوم بانک مرکزی: دستکم گرفتن اشتیاق کاربران
کریپتو و رمزداراییها از روز نخست پیدایش با استقبال گرم و پرشور مردمان علاقهمند به تغییر، مواجه شده است. اگر این شور و انرژی نبود، نهتنها این صنعت پا نمیگرفت بلکه مثل خیلی دیگر از ترندهای زودگذر نابود میشد. دولتهای زیادی و در راس آنها دولت ایالات متحده تلاشهای بسیاری برای نابودی رمزداراییها انجام دادهاند و همه ناکام ماندند، این راهی که بعضی در ایران میخواهند بروند، آزموده شده و بقیه دنیا دارند از آن باز میگردند. علت موفقیت صرافیهای ایرانی رمزداراییها، استقبال کاربران از آنهاست. کاربران صرافیها را دوست دارند و این مجموعه با وجود همه کارشکنیها موفق شدهاند بخشی از داراییهای کاربران ایرانی را جذب کنند. اشتیاق کاربران این صرافیها را موفق کرده است و اگر این شرکتها از کار بیفتند، اشتیاق و البته دارایی کاربران به زیرزمین و خارج از مرزها هدایت میشود.
اشتباه چهارم بانک مرکزی: درک نکردن ملزومات توسعه فناوری
صرافی رمزدارایی، یک نهاد بسیار مهم صنعتی است زیرا فناوری و سرمایه همزمان در این نهادها تجمیع میشود و اسباب توسعه فناوریهای مالی را فراهم میکند. خدمات جدید، فناوریهای مالی، رضایت مستمر کاربران و مشاهدهپذیری و سلامت بازار همه همزمان در این نهادها اتفاق میافتد.
اشتیاق کاربران، دانش و مسوولیتپذیری این نهادها بدون دریافت سرمایهگذاری دولتی در تمام اصناف ایران مثالزدنی است. بعضی از برخوردهایی که با این نهادها میشود نظیر محدودیت و مسدودسازی حسابهای بانکی آنان، اتفاقاتی است که بر سر هر بانکی در کشور آمده بود، طی چند روز نابود میشد.
اشتباه پنجم بانک مرکزی: تلاش برای تعریف مسوولیتهای اجرانشدنی
بانک مرکزی نه بهصورت قانونی، نه ساختاری و عملیاتی و نه از نظر فنی قادر به مدیریت توسعه رمزداراییها در ایران نیست. درواقع هیچ بانک مرکزی در دنیا چنین توان و ادعایی ندارد. بعضی اخبار نظیر تدوین سندها و مقررهگذاریهایی که از بانک مرکزی شنیده میشود، عمق ناآگاهی به توانمندیها را به چشم میآورد. شایع شدن ادعاهایی برای ممنوعیت توکنسازی در کشور، حضانت کل داراییهای دیجیتال، نظارت بر مجاز یا غیرمجاز بودن رمزداراییها، پول دانستن یا تعریف همه رمزداراییهای جهانروا بهعنوان توکن معاملاتی و مواردی از این دست، شکی باقی نمیگذارد که مدعیان نه رمزداراییها را درک کردهاند و نه حتی آشنایی اولیه با پدیده و فلسفه بیتکوین دارند. اگر این ادعاها واقعیت داشته باشد، مصداق تعریف مسوولیتهای اجرانشدنی است. تلاش برای تعریف و اجرای چنین مسوولیتهایی بهطور حتم برای مدعی فاجعهبار خواهد بود.
اشتباه ششم: تاثیر رمزداراییها بر نرخ ارز
نرخ ارز در ایران تابعی از رشد نقدینگی است. تحریمهای ظالمانه و تنشهای سیاسی و امنیتی نیز در این میان به تاثیرات نامطلوب اقتصادی ختم میشود و در نتیجه نقدینگی، پایه پولی و کسری بودجه و بدهی دولت افزایش مییابد، در نتیجه ارزش ریال کاهش و نرخ ارز افزایش مییابد. این واقعیت بدیهی بارها در سخنان وزیر فعلی اقتصاد و حتی رییس کل بانک مرکزی مورد اذعان و تاکید قرار گرفته است. جدای از این اظهارات، تحقیقاتی وجود دارد که نرخ ارز را از سالها قبل با توجهبه رشد نقدینگی در سالهای آتی بهطور دقیقی پیشبینی کرده است که ثابت میکند رشد نقدینگی اصلیترین عامل موثر بر نرخ ارز است. در کنار این عرضه نامنظم چالشهای تبادلی ناشی از تحریم گاهی بهصورت مقطعی تاثیراتی بر نرخ ارز دارد. از طرف دیگر حجم بازار رمزداراییها در ایران به نسبت کل بازار ارز و حجم کل مبادلات بسیار کوچک است و این بخش خیلی کوچک بهطور طبیعی نمیتواند تاثیری بر کل بازار داشته باشد. ضمن اینکه باید توجه کرد رمزداراییها برای ایران از طریق استخراج، صادرات، ارسال از خارج و فروش خدمات در بازار بینالمللی، ارزآوری قابلتوجهی دارند و نسبت ورود به خروج آنان اگر مثبت نباشد، عددی شاید منفی اما بسیار کوچک است. پس بیایید افسانه پیروی و تاثیرپذیری نرخ ارز از تتر یا رمزداراییها را کنار بگذاریم.
در همه آنچه گفته شد و بسیاری که در فرصت کم این یادداشت گفته نشد، نیتی بهجز دلسوزی و توسعه ایران عزیزمان نیست و امیدوارم تمام ارکان کشور به کمک هم بتوانند عرصه پیشرفت و توسعه کشور را بهخصوص در این شرایط حساس تاریخی، باز نگهدارند که در توسعه رمزداراییها خیر عظیم و برکات فراوان برای آینده مردم ایران نهفته است.